درگیری مسلحانهی قهرمانانهی چند تن از جوانان سلحشور بختیاری با صدها تن از نیروهای مسلح جنایتکار جمهوری اسلامی که در بامداد ۲۹ آذر در روستایی در نزدیکی شهر ایذه اتفاق افتاد و منجر به جان باختن دو تن از آنان و دستگیری دو تن دیگر گشت، موجی از تحسین و احترام قلبی تودههای زحمتکش در سراسر ایران نسبت به این فرزندان شجاع را برانگیخت و به همان نسبت بر ابعاد نفرت و کینه مردم علیه جلادان حاکم و عزم آنان برای مبارزه تا نابودی جمهوری اسلامی افزود.
در طی ماههای اخیر جوانان مبارز ایذهای موفق شده بودند با حدی از تشکل و تسلیح اقدام به چند عملیات قهرآمیز علیه رژیم جنایتکار و وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی بنمایند و از جمله با به مجازات رساندن چندین تن از عوامل سرکوب جمهوری اسلامی و همچنین با آتش زدن برخی مراکز سرکوب و ستم و تمثالها و نمادهای رژیم، توانسته بودند وحشت بزرگی را در دل نیروهای دشمن ایجاد نموده و به همان نسبت حمایت مردمی را نسبت به خود جلب کنند.
مطابق گزارشات منتشر شده و مشاهدات مردم محلی در روز حادثه، جوانان مبارز ایذهای با چهار قبضه سلاح و تعدادی فشنگ در خانهای در روستای “پَر سیلا” در محاصره نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی قرار گرفتند. آنها هنگامی که با موج هجوم و محاصره توسط مزدوران جمهوری اسلامی روبرو شدند به مقاومتی دلیرانه دست زدند. در جریان چند ساعت مقاومت شجاعانه و درگیری سنگین، جوانان مسلح تعدادی از مزدوران رژیم را کشته و مجروح ساختند. سرانجام دشمن تنها به مدد به کارگیری سلاحهای نیمه سنگین نظیر آر پی جی و تیربارهایی که در جنگهای کلاسیک به کار میآید موفق به کشتن دو تن از آنها به نامهای زنده یادان حسین سعیدی و محمود احمدی گشت و دو تن دیگر به نامهای عباس (معروف به مجاهد) کورکور و سید مصطفی احمدپور را مجروح و اسیر نمود. رژیم مستأصل جمهوری اسلامی در حالی که همه تلاش خود از دستگیریهای گسترده در ایذه گرفته تا کشت و کشتارهای رایجش را برای سرکوب جوانان متشکل و مسلح ایذه به کار برده بود و در حالی که از وحشت شکل گیری یک گروه مسلح ضد رژیم حاکم برای دستگیری تنها ۴ نفر حتی سلاحهای نیمه سنگین به کار برد، برای قدرت نمائی با وقاحت خاص خود آنها را چند “تروریست” بی اهمیت و فاقد پایگاه تودهای و نیرو خواند.
اما علیرغم تبلیغات زهرآگین و هدفمند مطبوعات و سایتهای جیره خوار رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی در رابطه با درگیری مسلحانه اخیر خبر مقاومت قهرمانانه جوانان مبارز ایذه مانند بمبی در سراسر منطقه پیچید و ستایش مردم نسبت به جوانان مبارز خود را برانگیخت. دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی دشمن در یک بیانیه دیکته شده توسط وزارت اطلاعات اعلام کرد که با “اقدام عملیاتی مشترک وزارت اطلاعات، سپاه و فراجا دو نفر از عوامل دخیل در حادثه تروریستی آبان ماه شهرستان ایذه دستگیر و دو نفر دیگر کشته شدند.” در این اطلاعیه به طور مذبوحانه و رسوایی تلاش شده تا جوانان مبارز ایذهای “تروریستهای” عامل کشتار مردم ایذه در جریان جنبش انقلابی ماههای اخیر و به طور مشخص عامل قتل کیان پیرفلک، کودک ایذهای معرفی شوند، اتهامی که در همان روز کشته شدن کیان پیرفلک از سوی مادرش که خود شاهد صحنه مرگ فرزندش بود، تکذیب شده بود. کیان پیرفلک کودکی بود که در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۱ و در اوج کشتار و سرکوب مردم به جان آمده ایذه به دست لباس شخصیهای مزدور رژیم در این شهر به قتل رسید و ننگ یک جنایت بزرگ را بر پیشانی جمهوری اسلامی حک کرد. اتفاقا به رغم این تبلیغات شیادانه، مردم شریف ایذه و همچنین بستگان کیان صراحتا این ادعاهای دروغین را نفی و تاکید کردهاند که جوانان جان باخته در عملیات رژیم هیچ نقشی در کشتار مردم بیگناه نداشته و برعکس بر روی قاتلان جوانان مردم سلاح کشیده بودند.
صحنههای دستچین شده چگونگی حمله به محل استقرار جوانان مبارز ایذهای در تلویزیون رژیم، شامل دیوارهای سوراخ شده و نیمه ویران پیش از آنکه نمایانگر قدرت حکومت در ذهن تودهها شود از شدت هراس و وحشت دشمن از قدرت چند جوان مسلح حکایت میکرد. این رویداد برگ درخشانی بر کارنامه مبارزات آزادیخواهانه تودههای تحت ستم ما میافزاید و نشانگر بلوغ بیشتر جنبشیست که به دلیل سلطه بلامنازع دیکتاتوری جمهوری اسلامی در تار و پود جامعه، به دلیل مسدود کردن هر گونه فضای تشکل و ابراز وجود و اراده مردمی، به دلیل اِعمال سیستماتیک سیاست مشت آهنین در مقابل خواستهای عادلانه تودهها و در یک کلام به دلیل سرکوب خونین هر گونه حرکت مسالمت آمیز توسط حکومت، هر چه بیشتر رادیکالیزه شده و به سوی برداشتن سلاح و تشکل خود در مقابل سپاه و ارتش و نیروی انتظامی رژیم گرایش پیدا کرده است. حرکتهای جوانان مبارز ایذه منعکس کننده تلاش برای سازماندهی و وجود سطحی از تشکل، کار جمعی، و آگاهی سیاسیست. درست همین واقعیت است که مایه اصلی وحشت وزارت اطلاعات و کل دستگاه حکومتی میباشد؛ حکومتی که به هر وسیله مانع از شکل گیری تشکلهای مردمی برای رسیدن به خواستههای انقلابی و برحق خویش گشته است.
درگیری مسلحانه جوانان رزمنده ایذه انعکاس حرکت و جنبش نوینی در جامعه تحت سلطه ماست که در جریان ۴۴ سال حاکمیت رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی به طور کلی و به ویژه در خیزشهای سالهای ۸۸، ۹۶، ۹۸ و بالاخره خیزش انقلابی سه ماهه اخیر در ایران هر روز بیشتر از قبل عروج گریزناپذیر خود را به دشمن تحمیل و پیام خویش را با بانگی رساتر به جامعه و به دشمنان خلق به این گونه اعلام کرده است: برای پیشروی در پیکاری که بین خلق و ضد خلق در کشور ما جاریست قهر ضد انقلابی را تنها با قهر انقلابی میتوان و باید پاسخ داد و مبارزه مسلحانه راه اصلی رسیدن به آزادی در شرایط دیکتاتوری عریان و تا بن دندان مسلح جمهوری اسلامی است. در پروسه این شکل اصلی مبارزه درایران است که کارگران می توانند تشکیلات مورد نیاز برای نابودی سیستم سرمایهداری حاکم را بنا نهند. تشکل و تسلیح کارگران و جوانان آگاه اولین گام در این پروسه است، پروسه ای که جوانان ایذهای در آن جهت گام برداشتند.
آنچه که با ریخته شدن خون پاک حسین سعیدی و محمود احمدی و اسارت دو همرزم آنان بر تارک این ایام نقش بست، عبارت از این تجربه است که در شرایط حاکمیت دیکتاتوری مطلق العنان جمهوری اسلامی راهی که این جوانان مبارز در آن پای گذاردند، راه اصلی مبارزه با دشمنیست که هیچ زبانی به جز زور و قهر را نمیفهمد. بی دلیل نیست که جوان آگاه و مبارز، شهید حسین سعیدی پیش از جان باختن قهرمانانهاش در استوری اینستاگرامش از جوانان و مردم خواسته بود: در زمانی که ظلم و فقر بیداد میکند، در اندک فرصتی که انقلاب مردمی رو به پیروزی ست، به مردم بپیوندید و با درگیریهای جداگانه در سراسر شهر با هر نوع سلاحی که دارید مردم را یاری دهید… و به جمهوری اسلامی تاکید کرده بود که در مقابل این رژیم “سر خَم” نخواهد کرد.
اکنون جمهوری اسلامی جنایتکار بیش از هر زمان دیگری باید اطمینان داشته باشد که همانطور که تاریخ مملکت خود ما چه در زمان رژیم تبهکار شاه و چه در این حکومت نشان داده، در گیری و دستگیری و جان باختن قهرمانانه جوانان ایذهای “پایان کار” چند تروریست “جدا از توده” در گوشه ای از این سرزمین نیست. تجربهای که از این رویداد با خون پاک سعیدیها و احمدیها برای هزاران جوان آگاه و مبارز دیگر به جای میماند، این است که نه تنها برای سرنگون کردن رژیم اهریمنی جمهوری اسلامی بلکه برای یک انقلاب پیروزمند که نقطه پایانی بر تمام دردها و محرومیتها و سرکوبهای جاری بگذارد، برای تحقق “نان، مسکن، کار، آزادی و استقلال” امر تشکل و خود سازماندهی و تسلیح مبارزین در هستههای مخفی کوچک و انجام عملیات نظامی علیه رژیم به منظور تضعیف قدرت سرکوب آن یک مرحله ضروریست. هدف اصلی مبارزین اما باید بر گسترش و تودهای کردن این مبارزه مسلحانه و عادلانه برای تشکیل ارتش تودهای ای باشد که نه تنها جمهوری اسلامی را به گورستان تاریخ خواهد سپرد بلکه تضمین کننده شکل گیری یک ایران دمکراتیک و یک نظام مردمیست که مطابق آرزوی صادقانه حسین سعیدیها در آن از “فقر و ظلم” خبری نباشد.
جاودان باد خاطره عزیز مبارزین در خون خفته بختیاری حسین سعیدی و محمود احمدی!
درود به مبارزین دربند ایذه ای که برای آزادی مردمانشان سلاح به دست گرفتند!
نابود باد رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی! زنده باد انقلاب!
چریکهای فدایی خلق ایران
۳ دی ۱۴۰۱ برابر با ۲۴ دسامبر ۲۰۲۲
از همین دسته
شعار تودهها در سوریه: “نه به جولانی، نه به اسد، ما می خواهیم کشورمان را بسازیم!”
قانون”حجاب و عفاف” و ضرورت نابودی جمهوری اسلامی!
حکم اعدام جوانان شهرک اکباتان جلوه دیگری از ددمنشی جمهوری اسلامی!