با فرا رسیدن زمان انتخابات مجلس شورا و خبرگان ، بار دیگر تمامی نهاد های درون نظام به تکاپو افتاده اند تا تنور انتخابات را گرم کنند. از جمله زنان اصلاح طلب که قبلاً تحت عناوین مختلفی نظیر کمپین یک میلیون امضا و غیره فعالیت میکردند ، حال کمپینی به نام “تغییر چهره مردانه مجلس” به راه انداختهاند تا به نوبه خود نصفی از جمعیت ایران یعنی زنان را تشویق به شرکت در انتخابات کذائی جمهوری اسلامی بکنند.
واقعیت فوق در شرایطی صورت میگیرد که دولت روحانی که در دو سال گذشته عاجز از پاسخگویی به ابتدایی ترین خواسته های مردم ایران بوده است، در شرایطی که نظام پوسیده سرمایه داری وابسته ایران هر روز بیشتر از روز پیش در باتلاق بحران های بر آمده از نظام جهانی سرمایه داری فرو میرود، آن چنان برای حفظ این نظام غرقه در بحران به دست و پا افتاده که در دروغ گویی حتی بیشتر از پیشینیان خود از دیوار وقاحت فراتر رفته است. روحانی که از زمان روی کار آمدن خود هم چون همه رئیس جمهور های نظام حاکم ، نهایت دشمنی با زنان و حفظ قوانین زن ستیزانه علیه زنان و سرکوب آنان را بر همگان آشکار کرده است، در رابطه با انتخابات اخیر ضمن تاکید بر ضرورت حضور زنان در مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی گفت “کاندیداتوری زنان در این دو انتخابات برای “افکار عمومی جهان” هم مهم است تا واقعیت این کشور را درک کنند که در این کشور هیچ چیز بر مبنای جنسیت نیست و بلکه بر مبنای شایستگی است”.
برای هر کسی که کوچک ترین آشنایی با فضای سیاسی جامعه ایران داشته باشد ، واضح است که شنیدن این سخنان از دهان روحانی را فقط میتوان با درجه فریب کاری این موجود دروغگو توضیح داد و گرنه هر انسانی که حتی یک روز هم در جامعه ایران زندگی کرده باشد به روشنی میداند که اساسا جمهوری اسلامی بنای خود را بر اساس قوانین ضد زن و تبعیض علیه زنان پایه گذاشته است. تعرض به حقوق پایه ای زنان ایران در قوانین ارتجاعی این رژیم، سرکوب مداوم جامعه از طریق سرکوب زنان و با بهانه هائی نظیر حفظ حجاب اسلامی، همگی تلاش برای خارج کردن و عقب راندن زنان از صحنه های اجتماعی میباشد. به عبارت دیگر این تلاش های دست اندرکاران جمهوری اسلامی و نیروهای سرکوب گرش به منظور تحت کنترل در آوردن نیروی زنان، این نیروی بزرگ اجتماعی صورت میگیرد ، نیروی عظیمی که جمهوری اسلامی در 37 سال گذشته با اعمال تبعیض های گوناگون و ارتکاب به جنایت کوشیده است بر این نیروی عظیم مهار زند. روحانی، این موجود رذل در جامعهای که شهادت دو زن برابر با شهادت یک مرد میباشد و مردان دو برابر زنان ارث می برند و قانونا زن نصف مرد به حساب میآید چگونه به خودش اجازه میدهد که ادعا کند در ایران “هیچ چیز بر مبنای جنسیت نیست” !؟ وقتی زنان برای مسافرت به اجازه مردان نیاز دارند و حق سرپرستی از فرزندان به پدر میرسد ، آیا جنسیت معیار قرار گرفته یا به قول روحانی “شایستگی” چنین تبعیضاتی را سبب شده است؟ آیا روحانی جلاد ، سهمیه بندی دختران در دانشگاه ها ، منع زنان در انتخاب برخی از رشته های تحصیلی، طرح کاهش کار زنان ، اخراج زنان از شهرداری و ادارات دولتی و ده ها طرح و قوانین ضد زن در نظام جمهوری اسلامی را میتواند بر اساس عدم شایستگی زنان توضیح دهد و آن گاه ادعا کند که در این کشور هیچ چیز بر مبنای جنسیت نیست؟ در واقعیت، روحانی صرفاً برای فریب “افکار عمومی جهان” و هم چنین جلب توجه اربابان امپریالیستش به چنین دروغگویی هایی متوسل شده که مرغ پخته را هم به خنده وا میدارد.
در پرتو چنین فریب کاری ها و دروغگوئی های شاخدار در درون حاکمیت است که یک بار دیگر ما شاهد شرکت فعال زنان اصلاح طلب که این بار با “کمپینی” دیگر به کمک نظام شتافته اند ، هستیم. این زنان رفرمیست ، هر بار چرخ نظام جمهوری اسلامی در گل گیر میکند، به مثابه پیاده نظام این رژیم تلاش کرده و میکنند که نیروی مبارزاتی زنان جامعه را به انحراف کشانده و به مسیری رهنمون سازند که کوچک ترین آسیبی به نظام ظالمانه حاکم نرسد. این ها، این بار هم با راه اندازی کمپین “تغییر چهره مردانه مجلس” به کمک خامنه ای و روحانی شتافتهاند و زنان را تشویق به مشارکت در انتخابات و رای دادن برای مجلس دهم میکنند. هدف عاجلی که این “کمپین” مدعی است که در روبروی خود گذاشته است ، طرح خواست حداقل 50 کرسی برای زنان در دهمین دوره مجلس میباشد. زنان اصلاح طلب این خواست را نه تنها “دیرهنگام” می دانند ، بلکه ادعا میکنند که اگر زنان پیشرو در همان اوائل روی کار آمدن نظام علیه “نرینه سالاری” ایستاده بودند ، الان کشور به این روز نمیافتاد و به صورت زنان اسید پاشیده نمیشد! این ادعا البته به منظور فریب افکار عمومی و پاک کردن دستان آلوده به خون دست اندرکاران جمهوری اسلامی صورت میگیرد که در همان اوایل روی کار آمدن خود با خون ریزی و ارتکاب به وحشیانه ترین جنایت ها ، مقاومت و مبارزه زنان ایران را در هم شکسته و به قول این ها “نرینه سالاری” را بر جامعه حاکم کردند. خنده دار است که این ادعا را زنان رفرمیستی میکنند که در این 37 سال حیات ننگین جمهوری اسلامی ، همواره تمام تلاش خود را در جهت حفظ این نظام گندیده به کار گرفته و همواره در کنار حاکمان ایستادهاند. کسانی که حداکثر احقاق حقوق زنان در بند ایران را از آیت الله ها گدایی کردهاند و در واقعیت تمام موجودیتشان با چانه زدن با قدرت مداران حاکم تعریف میشود. حال، امروز آن ها به آن جایی رسیدهاند که زنان پیشرو ایران را که در همان اوایل روی کار آمدن جمهوری اسلامی علیه قوانین زن ستیز این رژیم به پا خاستند را مسئول شرایط رنج آور کنونی زنان در ایران می نامند!
دست اندرکاران کمپین “تغییر چهره مردانه مجلس” در تلاش برای حفظ نظام زن ستیز جمهوری اسلامی ، کوشیدهاند در رد ضرورت مبارزه مسلحانه علیه این رژیم هم قلم فرسائی کرده باشند. آن ها می گویند “زنان برای تغییر لازم نیست چون گذشته سیانور زیر زبان خود بگذارند و یا اسلحه به دست بگیرند”(1) گذشته از درجه ساده اندیشی ای که در این سخنان دیده میشود ، لیکن در بطن این سخنان ، نکته عمیقی نهفته است که خود گویای واقعیات موجود در جامعه ایران میباشد، و آن اینست که مبارزات قهر آمیز و انقلابی زنان جنبش مسلحانه و به خصوص زنان چریکهای فدایی خلق در دهه 50 و رسم و رزم مبارزاتی آنان علیرغم تمامی تبلیغات دشمنان مردم، کماکان در جامعه ما مطرح و تاثیر گذار میباشد و گرنه چه دلیلی وجود داشت که این زنان رفرمیست و اصلاح طلب که خود در تمامی نوشته های شان ادعا میکنند که دیگر “جوانان امروز آرمان خواه نیستند” ، چنین پندار مابانه در رد ضرورت استفاده از سیانور و بر داشتن سلاح برای رهایی از شرایط خفت باری که جمهوری اسلامی بر زنان ایران تحمیل کرده ، قلم فرسایی کنند !
خود این سخنان گذشته از این که نشان میدهد اینان چقدر از مبارزات زنان انقلابی در هراسند ، در عین حال نشان دهنده آتشی سرخ در زیر خاکستر جامعه ایران می باشد که با کوچک ترین جرقه ای ، انقلاب بزرگ مردم ایران برای نابودی کلیت رژیم جمهوری اسلامی را در خود می پروراند. البته این زنان رفرمیست در مقطع مبارزات قهرمانانه مردم ایران در سال 88 و شرکت فعالانه زنانی که دوش به دوش مردان ، خیابان ها را به صحنه مبارزه تن به تن با جلادان جمهوری اسلامی تبدیل کردند ، ماهیت واقعی خود را نشان دادند. برای نمونه کمپین یک میلیون امضاء زنان رفرمیست که قبل از جنبش 88 به راه انداخته بودند ، در آن مقطع به خوبی به زنان ایران نشان داد که همواره در بزنگاه های تاریخی و زمانی که مبارزات مردم حیات نظام را تهدید کند ، در کنار حاکمیت و در مقابل زنان قرار میگیرد. اما علیرغم همه امکاناتی که خود حاکمیت برای گسترش فعالیت های زنان اصلاح طلب فراهم میکند در مبارزات عظیم سال 88 عملا شاهد بودیم که زنان مبارز ما هیچ وقعی به سخنان نا امید کننده اینان نگذاشته و با مبارزات خود عملا نشان دادند که راه بدست آوردن آزادی و برابری فقط از کانال مبارزه برای نابودی کلیت رژیم جمهوری اسلامی میگذرد و نه تسخیر صندلی های شکسته مجلسی که میبایست از بیخ و بن نابود شود.
واقعیت این است و تجربه نشان داده که رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی حتی همین اطلاح طلبان پاسدار رژیمش را هم به بازی نخواهد گرفت و تنها نقشی که برای چنین کمپین هائی قائل است این است که آن ها با فریب کاری های خود تنور انتخابات را گرم نگاه دارند. آن ها در این رژیم همان نقشی را دارند که خامنه ای اخیراً در پاسخ به اعتراضاتی که علیه رد صلاحیت کاندیدا ها به راه افتاده بود با وقاحت تمام مطرح کرد. او به صراحت بیان کرد که من گفتم در انتخابات شرکت کنید اما نگفتم که انتخاب هم بشوید! این سخنان وقیحانه به روشنی ماهیت سیستم انتخاباتی جمهوری اسلامی را در مقابل چشم همگان قرار می دهد. اما طرح های زنان اصلاح طلب برای گرم کردن تنور انتخابات جمهوری اسلامی نشان می دهد که منافع طبقاتی آنان اجازه نمی دهد که معنای واقعی این سخن “ولی فقیه” ارتجاع حاکم را درک کنند.
سارا نیکو
بهمن 1394
زیرنویس:
(1) وحشت زنان اصلاح طلب از مبارزات انقلابی را در لینک زیر میتوانید مطالعه کنید:
از همین دسته
مسیری که برای سوسیالیسم در روسیه طی شد! (۳)
سوریه جنگی که ماسکها در آن به کنار زده شد!
جلوهای دیگر از مواضع پرو-امپریالیستی “حزب کمونیست کارگری”