به نقل از ماهنامه کارگری ارگان چریکهای فدایی خلق ایران
شماره ۱۰۰ پانزدهم اردیبهشتماه ۱۴۰۱
چریک فدایی خلق رفیق محمد معصومخانی روز یکشنبه ۱۷ فروردین ماه ۱۳۵۴ در حالی که تعدادی اعلامیه سازمان چریکهای فدایی خلق را با خود حمل میکرد توسط گشتهای کمیته به اصطلاح ضد خرابکاری دستگیر و ضمن انتقال به کمیته فورا تحت شکنجههای ددمنشانه دژخیمان ساواک قرار گرفت و سرانجام در زیر شکنجه به شهادت رسید.
رفیق معصومخانی در زمان دستگیری دانشجوی دانشگاه صنعتی در تهران بود و زندگی علنی داشت. ساواک در شرایطی به شکنحه وحشیانه این رفیق و کشتن او در زیر شکنجه پرداخت که با توجه به تاثیر مبارزه مسلحانه بر روی تودهها و رویآوری آنها به سمت مبارزه، دستاندرکاران رژیم شاه مستاصل از این واقعیت حفظ رژیم خود را در تشدید هر چه خشونتبارتر سرکوب و شدت دادن به شکنجه انقلابیون اسیر جستجو میکردند. در این مقطع بود که شاه جنایتکار تمام احزاب دولتی را منحل و حزب رستاخیز را اعلام کرده و با وقاحت تمام گفته بود همه باید عضو این حزب شوند یا کشور را ترک کنند. اما درست یک روز بعد از اعلام این خطاب دیکتاتور مابانه، سازمان چریکهای فدایی خلق در روز دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۵۳ با اعدام انقلابی سروان یدالله نوروزی، فرمانده گارد دانشگاه صنعتی ضربه بزرگی به اعلام قدرقدرتی رژیم زد. رژیم شاه که از درد این ضربه به خود میپیچید پس از دستگیری رفیق معصومخانی که حدودا یک ماه بعد صورت گرفت او را یکی از چریکهای عمل کننده تیم اعدام فرمانده مزبور جا زد و دستگیری این رفیق را به مستمسکی جهت قدرتنمایی خود تبدیل نمود.
در همین راستا روزنامههای رژیم وابسته به امپریالیسم شاه در ۲۳ فروردینماه اطلاعیهای از ساواک منتشر کردند که در آن اعدام انقلابی سروان نوروزی را به رفیق معصومخانی نسبت داده و مدعی شدند که “یکی از مسئولان ترور سرگرد نوروزی در زد و خورد با مامورین مجروح شد و حال او وخیم است”. در رابطه با این ترفند حیلهگرانه ساواک شاه، سازمان چریکهای فدایی همان زمان با صدور اطلاعیهای ادعاهای ساواک را افشا کرده و اعلام کرد که:
بدین وسیله صریحا اعلام میداریم که اعدام انقلابی «سروان نوروزی» مزدور توسط یک واحد از رزمندگان حرفهای سازمان ما اجرا شده و در هنگام عمل اعدام، رفیق معصومخانی و سه رفیق دیگر او از برنامه عملیاتی اطلاعی نداشتند و حتی رسما به صورت کادرهای تحت آموزش سازمان نیز در نیامده بودند”.
(نبرد خلق شماره ۶ اردیبهشت ۱۳۵۴)
این اطلاعیه به روشنی اهداف ساواک شاه را افشا ساخت و نشان داد که رفیق معصومخانی اصلا مسلح نبوده که در حین درگیری زخمی شود و بر اساس ادعای ساواک “حال او وخیم” باشد. با این حال ساواک با حیلهای که به کار برده بود سعی کرد از نظر خودش نشان دهد که یک ماه بعد از اعدام انقلابی سروان نوروزی مسببین این عمل را شناسایی و دستگیر کرده است. به این نحو دستگاه سرکوب و شکنجه شاه ضمن قدرتنمایی جنایت کشتن رفیق معصومخانی در زیر شکنجه را به درگیری در حین دستگیری نسبت داد و سعی کرد دستان آغشته به خونش را پاک جلوه دهد.
واقعیت این بود که رفیق معصومخانی از دانشجویان هوادار سازمان در دانشگاه صنعتی _که در جمهوری اسلامی دانشگاه شریف واقفی نامیده میشود_ بود که تازه در ارتباط مستقیم با سازمان قرار گرفته و همچون تعدادی از دوستانش در این دانشگاه تحت مسئولیت رفیق محمدرضا یثربی، یکی از اعضای شورای عالی سازمان و در دسته او فعالیت میکرد.
رفیق معصومخانی در خانوادهای مرفه در یزد متولد شده بود ولی چون پدرش در اداره فرهنگ کار میکرد الزاما با ماموریتهای پدرش محل زندگی او نیز تغییر میکرد. به همین دلیل هم چون پدرش چند سالی رئیس فرهنگ خراسان شد وی نیز همراه خانواده سالهایی را در مشهد زندگی کرد و بخشی از دوران دبستان خود را در این شهر گذراند. با انتقال پدر به تهران، او به دبستان شهریار تهران رفت و دوران دبیرستان را در دبیرستان البرز تمام کرد. محمد معصومخانی رفیقی با استعداد و آگاه بود به طوری که در امتحانات کنکور نفر دهم شد و سپس وارد دانشگاه صنعتی گردید. در رابطه با استعدادهای رفیق معصوم خانی از جمله باید از مسلط بودن او به زبان انگلیسی یاد کرد. او در همان سنین اولیه جوانی چند کتاب در زمینه اقتصاد سیاسی و دانش سیاسی ترجمه کرده بود.
رفیق معصومخانی در اسفند سال ۴۸ در جریان اعتراضات به افزایش قیمت بلیط اتوبوسهای شرکت واحد در حالیکه در دبیرستان البرز تحصیل میکرد در این حرکت شرکت داشت. رفیق یکبار هم در آبان ۵۳ توسط گشتهای امنیتی رژیم شاه دستگیر شده بود و در زمان دستگیری ماموران ساواک در کلاسورش دو اعلامیه از سازمان چریکهای فدایی خلق پیدا کرده بودند. اما او در بازجوییهای خود گفته بود که از وجود این اعلامیهها اطلاعی نداشته و احتمالا در دانشگاه کسانی آنها را در کلاسور وی قرار دادهاند. مقاومت وی روی این حرف با توجه به اینکه یکی از اقوامش (سرلشگر معصومی) نفوذ زیادی در ساواک داشت باعث شد که پس از یک هفته آزاد شود.
شهادت رفیق معصومخانی در زیر شکنجههای وحشیانه دژخیمان ساواک شاه از یک طرف حد وحشیگریهای بازجویان ساواک را آشکار میکند و از طرف دیگر مقاومت تحسین برانگیز و شکوهمند این رفیق کمونیست را نشان میدهد که تا آخرین لحظه زندگی بر پیمانی که با کارگران و ستمدیدگان بسته بود پایدار ماند.
یاد رفیق محمد معصومخانی گرامی و راهش پر رهرو باد!
از همین دسته
درباره زندگی چریک فدایی خلق، رفیق فریده غروی
درباره زندگی چریک فدایی خلق، رفیق محمود نمازی
درباره زندگی چریک فدایی خلق، رفیق علی بُرنشان