به نقل از ماهنامه کارگری، ارگان کارگری چریکهای فدایی خلق ایران
شماره ۱۱۲، پانزدهم اردیبهشتماه ۱۴۰۲
چریک فدایی خلق رفیق لطفالله صادقی نراقی از کارگران هوادار سازمان چریکهای فدایی خلق بود که قهرمانانه در قیام بهمن سال ۵۷ شرکت کرد و در جریان حمله به کلانتری ۶ _واقع در میدان ثریا تهران_ در ۲۲ بهمن ماه با شلیک نیروهای مزدور رژیم وابسته به امپریالیسم شاه به شهادت رسید.
رفیق لطفالله از کارگران آگاهی بود که با شروع جنبش مسلحانه توسط چريکهای فدايی خلق به تدریج به این جنبش تمایل پیدا کرد و با همین موضع در انقلاب سالهای ۵۶ -۵۷ شرکت نمود. چريکهای فدايی خلق به اعتبار انجام مبارزه مسلحانه و رزم فداکارانه و دلاورانهشان علیه رژیم ضد کارگری و دیکتاتور شاه در دل کارگران و تودههای ستمدیده جا گرفته بودند. رزمندگان چریک با جسارتها و جانفشانیهایشان نشان داده بودند که در راستای آنچه میگویند میجنگند و رزمشان رزم هزاران کارگری است که توسط سرمایهداران وابسته و رژیم شاه به مثابه حافظ منافع سرمایهداران داخلی و خارجی در فقر و فلاکت قرار داده شدهاند.
چریکهای فدایی معتقد بودند که با رژیمی که جز زبان زور نمیشناسد و جز با زبان زور با مردم سخن نمیگوید، جز با قهر انقلابی نمی توان سخن گفت؛ و این واقعیتی بود که هر کارگر آگاهی در شرایط زندگی زیر سلطه این رژیم در عمل به آن میرسید و میآموخت که پاسخ زور را تنها با زور میتوان داد. به همین دلیل هم چريکهای فدایی خلق به سازمانی بدل شدند که در میان کارگران بیشترین هوادار را داشت.
در جریان انقلاب تودهها در سال ۱۳۵۷ وقتی حامیان امپریالیست رژیم شاه به این نتیجه رسیدند که با توجه به نفرت تودهای از شاه و گرایش آنها به مبارزه مسلحانه، نگاه داشتن شاه بر سر قدرت به نفع آنها نیست، با توجه به نقشه های استراتژیکیای که از جمله با ایجاد کمربند سبز به دور شوری سابق شناخته میشود، خمینی مرتجع را که سالها در عراق در آب و نمک خوابانده شده بود به فرانسه بردند و تا آنجا بر جثه نحیف او باد کردند که از آن آخوند بیسواد که حتی یک جمله ساده را نمیتوانست به طور صحیح بیان کند، یک رهبر برای مردم ایران ساختند. قدرتهای امپریالیستی، جهت حفظ سلطه خود بر ایران و تداوم سیستم سرمایهداری وابسته، کنترل ارتش و ماشین دولتی را از دست رژیم شاه خارج کرده و به دارودسته خمینی و بعد رژیم جمهوری اسلامی که خمینی در راساش قرار گرفته بود، تفویض کردند. مهم است بدانیم که این دخالتگری امپریالیستها در امور جامعه ما قبل از دست زدن تودههای دلیر ایران به قیام بهمن صورت گرفته بود. به همین دلیل بود که با برپایی این قیام که نقطه اوج انقلاب تودهها بود، ایادی خمینی همچون آخوند هادی غفاری در خیابانها به راه افتادند تا پیام خمینی را به گوش آنها برسانند که گفته بود فرمان جهاد نداده است. در آن روز پرشکوه دارودسته مرتجع خمینی به چنین تلاشی دست زدند تا شاید بتوانند مردم را از توسل به قیام بر حذر دارند.
اما تودههای جان به لب رسیده بدون توجه به اخطارهای خمینی به قیام برخاستند و با یورش به مرکز سرکوب تلاش نمودند خود را مسلح نموده و نقطه پایان قطعی بر حیات رژیم سلطنت بگذارند. قیام بهمن از آنجا که قیامی فاقد رهبری و خودبهخودی بود علیرغم همه جانفشانیهای کارگران و تودههای قیامکننده قادر به در هم شکستن ارتش و ماشین دولتی نشد و قدرت سیاسی که پیشاپیش توسط امپریالیستها از شاه به دارودسته خمینی منتقل شده بود، همچنان علیه تودههای تحت ستم ایران و به نفع سرمایهداران داخلی و خارجی حفظ شد.
خون کارگرانی چون رفیق لطفالله صادقی نراقی که در ۲۲ بهمنماه بر زمین ریخته شد، به هدر نرفت. یکی از تاثیرات تلاشهای مبارزاتی کارگران و دیگر تودههای تحت ستم و رزمنده ایران در جریان قیام بهمن این بود که نقشه امپریالیستها در چگونگی تعویض قدرت از شاه به خمینی را بر هم زد و دو سال طول کشید که رژیم خمینی _البته با کمک نیروهای سیاسی سازشکار_ بتواند به خود سازمان داده و دست به سرکوب مردم در سطح سراسر کشور بزند. قیام بهمن باعث شده بود تا تودهها تا حدی خود را مسلح کنند. به همین دلیل هم یکی از اولین کارهای دارودسته خمینی تلاش برای خلع سلاح تودهها بود. از طرف دیگر تودههای مردم از قیام خود روحیه رزمندگی هر چه بیشتری یافته و در همه جا برای تحقق خواستههای انقلابی و بر حق خود دست به مبارزه میزدند.
در این مسیر مقابله ارتش (که از رژیم شاه در اختیار خمینی گذاشته بود) و نیروهای مسلحی که این ارتش شاهنشاهی با نام ارتش اسلامی تعلیم و سازمان داد (سپاه پاسداران) با تودههای مبارز ایران، خیلی زود چهره جنایتکار این دارودسته را در مقابل کارگران و ستمدیدگان به نمایش گذاشت و بار دیگر نشان داد رهایی واقعی کارگران و ستمدیدگان به نابودی ارتش ضد خلقی وابسته است که خود در مصاف با ارتش خلق در هم شکسته خواهد شد.
یاد رفیق کارگر لطفالله صادقی نراقی گرامی و راهش پر رهرو باد!
از همین دسته
درباره زندگی چریک فدایی خلق، رفیق فریده غروی
درباره زندگی چریک فدایی خلق، رفیق محمود نمازی
درباره زندگی چریک فدایی خلق، رفیق علی بُرنشان