در هفتههای اخیر به طور مداوم شاهد اوج گیری هرچه گستردهتر اعتصابات در عرصههای گوناگون کارگری و بخش خدمات در شهرهای بزرگ آمریکا هستیم تا جایی که ماه اکتبر را به درستی “استرایکتبر” مینامند، اعتصاباتی که در شرایط بحران اقتصادی و ارقام بالای بیکاری در سطوح مختلف اجتماعی نشان از آگاهی کارگران و زحمتکشان به حقوق خویش در شرایطی دارد که جامعه در حال “عادی” ساختن روال حرکت خود پس از ۱۸ ماه درگیری با بیماری کرونا میباشد. این اعتصابات شامل اعتصاب بیش از هزار کارگر شاغل در کارخانه “کلاگز و نبیسکو”، بیش از ۲۴ هزارنفر از کارکنان بخش درمانی در “کایزر”، ده هزار کارگر کارخانه “جان دیر” که سازنده ماشین آلات کشاورزی هستند، بیش از هزار تن از کارگران معادن در آلاباما، هزاران کارگر شاغل در بخش رستورانهای زنجیره ای چون “مک دانلد” و رانندگان تاکسی در نیویورک که با دست زدن به اعتصاب غذا به شرایط بد کاری خود اعتراض کرده اند، میباشند .
موج عظیم این اعتراضات که از جانب برخی از نظریه پردازان به دوران “روحیه میلیتنتی” کارگران توصیف میشود در شرایطی صورت میپذیرد که از یک طرف بخشی از سرمایهداران که در دوران کرونا متحمل ضررهایی شده اند تلاش میکنند تا این ضررها را بر دوش طبقه کارگر و تودههای زحمتکش سر شکن سازند و از طرف دیگر کارگران و زحمتکشان هم علیرغم همه سختیها و نابسامانیهایی که در این دوران متحمل شده اند، به خیابان و صحنه اعتراض آمده اند تا اعلام کنند که دیگر حاضر نیستند تحت شرایط سخت و استثمارگرایانه ای که طبقه سرمایهدار بر آنان تحمیل میکنند به کار ادامه دهند.
این جدالی است که دو طبقه متخاصم را امروز روبروی هم قرار داده است. طبقه سرمایهدار وقیحانه از کمبود نیروی کار و عدم خواست کار کردن طبقه زحمتکش گله میکند و زحمتکشان را متهم به توقع زیاد، تنبلی و عادت و علاقه به دریافت کمک دولتی میکند. در حالیکه حقوق بیکاری ناچیزی که به بیکاران تعلق میگیرد اساسا کفایت زندگی حداقل کارگران را هم نمیدهد. از این رو طبقه زحمتکش در حالیکه امروز زیر فشار گرانی بی سابقه مواد غذایی، بنزین و مسکن در فقر به سر میبرد عزم نموده است تا با مبارزات خویش در شرایط سخت کنونی خواستههای بر حق خود را به طبقه استثمار کننده حاکم تحمیل نماید.
طبق آمار اداره کار، در ماه آگوست ۳ در صد از نیروی کار در آمریکا، یعنی تقریبا ۴ میلیون نفر کار خود را ترک کرده اند، این موضوع نشان دهنده این امر میباشد که نیروی کار دیگر حاضر نیست به شرایط قبل از کرونا برگردد، شرایطی که آنها را مجبور میکند تا ساعات طولانی بدون وقفه با کمترین حقوق کار کنند. در مصاحبههایی که با برخی از کارگران صورت گرفته، آنها میگویند که شرایط کرونا دست کارفرمایان و صاحبان سرمایه را برای ما رو کرد و نشان داد که جان ما برای آنها چقدر بی ارزش میباشد، سرمایهداران در این مدت نه تنها ما را در مقابل این ویروس محافظت نکردند بلکه عملا با در معرض خطر قراردادنمان می توانستند ما را بکشند. کارگران بخش تغذیه که در دوران اوج کرونا در هفته غالبا ۸۰ ساعت کار میکردند و در معرض ابتلا به بیماری کوید بودند به درستی اعلام میکنند که نه جان ما و نه خانوادههایمان ارزشی برای سرمایه داران ندارد. طولانی بودن ساعات کار، سطح پایین دستمزد و رفتار نامناسب کارفرمایان مواردی هستند که کارگران در اعتراضات خویش همواره به آنها اشاره کرده اند. امروز در شرایط کرونا خطر ریسک مرگ و آمار بالای مرگ در بخش تحتانی جامعه نیز به آنها اضافه شده است. بسیاری از کارگران به درستی میگویند که نظام سرمایهداری نهایت تلاش خود را میکند که بین کارگران با استفاده از نژاد، جنسیت و ملیت اختلاف ایجاد کند و زحمتکشان و کارگران را علیه هم بشوراند.
در شرایطی که خواست کارگران اضافه حقوق و شرایط و ساعات کار بهتر میباشد می بینیم که رییس کارخانه “جان دیر” که در سال گذشته حقوقش ۱۶۰ در صد افزایش یافته در اطلاعیه ای ضمن پایین آوردن سطح حقوق کارگران اعلام کرد که کارگران تازه کار دیگرشامل دریافت حقوق بازنشستگی شرکت نخواهند شد؛ و این در حالی است که این شرکت در همین سال گذشته سود کلانی را به جیب زده است. اضافه براین طبقه سرمایهدار در عین حال تلاش میکند که مردم مصرف کننده را نیز علیه طبقه کارگر بشوراند و دلیل گرانی موجود را نه در منافع سودجویانه خود بلکه در درخواست حقوق بیشتر طبقه کارگر توجیه نماید. در حال حاضر صدها کشتی حامل وسایل مصرفی در بندرهای بزرگ امریکا بر اثر نبود نیروی کار برای خالی کردن بار و همچنین اعتصابات رانندگان کامیون بی حرکت مانده اند. این موضوع با فرا رسیدن دوران کریسمس که بزرگترین دوران فروش کالا برای سرمایهداران هست معضل بزرگی را برای آنان بوجود آورده است و از این رو تلاش میکنند که مردم مصرف کننده را در مقابل کارگران قرار دهند.
طبقه سرمایه دار امروز بیش از هر وقت دیگر تلاش میکند تا بحران اقتصادی خود که در شرایط کرونا تشدید شده است را با استثمار هر چه وحشیانهتر طبقه کارگر و بخش زحمتکش جامعه کنترل نماید و طبقه کارگر میکوشد با مقاومت به اشکال مختلف و از جمله با اعتصاب مانع از شدتیابی استثمار و از دست دادن حقوق انسانی خود گردد. واضح است که در چنین شرایطی کارگران باید با اتحاد و همبستگی صفوف خود را تقویت نمایند. لنین این آموزگار پرولتاریا به درستی میگوید ” هر اعتصاب این درک را در کارگران تقویت و تکامل میدهد که حکومت، دشمنشان است و طبقه کارگر میباید خود را برای مبارزه علیه حکومت و برای حقوق تودهها آماده نماید. اعتصاب به کارگران یاد میدهد تا متحد شوند، به آنها نشان میدهد که صرفا زمانی قادرند علیه سرمایهداری بجنگند که متحد باشند، به آنها می آموزد که به مبارزه کل طبقه کارگر علیه کل طبقه کارخانهداران و علیه حکومت استبدادی پلیسی فکر کنند. به همین دلیل است که سوسیالیستها اعتصاب را “مدرسه جنگ” مینامند”.
سارا نیکو
۳۰ اکتبر ۲۰۲۱
از همین دسته
حماس و بنیادگرائی اسلامی ابزاری در دست امپریالیسم (*)
به یاد فراموش نشدنی جان های شیفته دهه ۶۰
بیانیه مرکز هاندالا در پشتیبانی از یک زندانی سیاسی فلسطینی