توضیح: آنچه در پی میآید متن سخنرانی رفیق فریبرز سنجری در رابطه با بحران جاری در فلسطین است که در تاریخ یکشنبه ۲۲ اکتبر ۲۰۲۳ در اتاق چریکهای فدایی خلق ایران (بذرهای ماندگار) در کلاب هاوس ایراد شده است. این سخنرانی از حالت گفتار به نوشتار تبدیل و با برخی ویرایشهای جزیی به این ترتیب به نظر علاقهمندان میرسد.
با درودهای گرم به همه حاضرین در جلسه و تشکر از مسئولین اتاق بذرهای ماندگار که امکان بحث و گفتگو با شما عزیزان را در مورد یکی از رویدادهای مهم وضعیت کنونی در خاورمیانه فراهم کردند.
همانطور که میدانید عنوان بحث امروز در باره تقابل مردم فلسطین با صهیونیسم و بنیادگرایی اسلامی میباشد. درگیریهای حماس و اسرائیل و حملات وحشیانه ارتش اسرائیل به نوار غزه و کشتار مردم فلسطین واقعیتی است که امروز ذهن همه رو درسراسر جهان به خود مشغول کرده و ما شاهد تظاهراتهای انبوه مخالفین این جنایت و کشتار در شهرهای مختلف آمریکا و اروپا و خاورمیانه هستیم . ارتش اسرائیل با بمباران و کشتار مردم نوار غزه هر روز تعداد بیشتری از مردم فلسطین رو به قتل میرسانه. الان که من با شما دارم صحبت میکنم طبق آمارهایی که منتشر شده، بیش از چهار هزار فلسطینی کشته شده و بیش از ده هزار نفر مجروح شده اند، ارقامی که هر روز _و یا بهتره که بگویم هر ساعت چون دقیق تره_ این ارقام در حال افزایشه و تعداد بیشتری از مردم فلسطین به دست ارتش اسرائیل نابود میشوند. با توجه به این واقعیات قبل از شروع صحبتم مایلم در همبستگی با مردم تحت ستم فلسطین یاد و خاطره همه آنهائی که جانشان را در راه آرمانهای بر حق مردم فلسطین فدا کردن راگرامی بدارم؛ یعنی یاد هزاران زن و کودک و پیر و جوانی که در طول سالها توسط صهیونیستها خونشان به زمین ریخته شد و جانشان رو از دست دادند. در ۷۵ سال گذشته صهیونیستهای اسرائیل سرزمین مردم فلسطین رو اشغال کردند و با زور و کشتار و ددمنشی تمام آنها رو آواره کردند، مردمی که به رغم همه این کشتارها و فشارها هرگز از مبارزه و مقاومت علیه این اشغالگری دست نکشیدند. یاد همه این مردم مقاوم و مبارز گرامی باد!
از زمان یورش صهیونیستها به سرزمین فلسطین، بیش از ۷۵ ساله که مردم فلسطین هرگز روی صلح و آرامش رو به خود ندیدن و در بدترین شرایط ممکن اسیر قدرت اشغالگری گشتن که از هیچ جنایتی هم دریغ نمیکنه. از هفتم اکتبر امسال هم شاهدیم که دولت صهیونیستی اسرائیل دست به بمباران وحشیانه مردم در نوار غزه زده و برای رسیدن به اهداف خودش از هیچ جنایتی کوتاهی نمیکنه. حتما شنیدهاید که روز سه شنبه ۱۷ اکتبر اسرائیلیها بیمارستانی در غزه را بمباران کردند که در جریان این اقدام وحشیانه بر مبنای گزارشات منتشر شده بیش از ۴۰۰ نفر کشته شدند. این کشتار عامدانه که واقعا با هیج منطقی جز منطق صهیونیستها قابل توجیه نیست، یکی از مرگبارترین حملههای هوایی اسرائیل از سال ۲۰۰۸ تاکنون اعلام شده. بیشتر کشته شدگان هم بیماران و همچنین کودکان و زنانی بودند که برای فرار از حملات هوایی اسرائیل به این بیمارستان پناه آورده بودند. البته با توجه به شدت وحشیگری ارتش اسرائیل در این عمل، دولت اسرائیل فریبکارانه این حمله را انکار کرد و آن را کار خود اسلامگرایان فلسطینی مثل مثلا گروه جهاد اسلامی اعلام کرد؛ البته این ادعا مورد پذیرش هیج آزادیخواهی که با جنایات اسرائیل آشنائی داره قرار نگرفت و نمیتوانه هم بگیره؛ به خصوص که رئیس سابق موساد در گفتگو با یک شبکه اسرائیلی با صراحت گفته بودکه بیمارستانی که سپر انسانی برای فلسطین ها باشه باید نابود بشه. یعنی به روشنی ارتش اسرائیل برخی بیمارستانها را جزو اهداف بمبارانهای خودش قرار داده بود. نمونه دیگری از جنایات ارتش اسرائیل بمباران کاروان مردمیست که به اجبار از شمال غزه خانه و کاشانه خودشون رو ترک کردند و به جنوب غزه میرفتن. چون دولت اسرائیل خطاب به مردم شمال غزه اعلام کرده بود که اگر نمیخواهید کشته بشوید همین الان خانههاتون و منطقه رو ترک کنید و به جنوب نوار غزه برید. اما همین دولت نژاد پرست کاروان آنها را مورد حملات هوایی قرار داد تا آنجا که به گزارش بی بی سی _که همواره از اسرائیل حمایت می کنه_ بیش از ۷۰ نفر که تعدادی از آنها کودکان خردسال بودند، کشته شدند. بی بی سی تائید کرده که این حمله در خیابان صلاحالدین رخ داده که یکی از دو مسیر تعیینشده برای خروج از شمال غزه است. این حمله نشان داد که اسرائیل مثل همیشه حتی به قول و قرار های خودش هم پای بند نیست.
تاکید کنم که اسرائیل در درجه اول دولتی تنیده شده با امپریالیسم آمریکاست که شدیداً از طرف امپریالیستهای غربی دیگر مثل انگلیس و فرانسه نیز پشتیبانی میشود. همین قدرتهای امپریالیستی بودند که علیرغم همه خشم افکار عمومی نسبت به جنایاتی که اسرائیل در نوار غزه مرتکب شده و میشه، چند روز پیش در شورای امنیت سازمان ملل علیه درخواست قطع بمباران غزه رای دادند.
میدانیم که درگیریهای اخیر در هفتم اکتبر به دنبال حمله حماس که یک نیروی بنیادگرای اسلامی مورد حمایت جمهوری اسلامیه به اسرائیل آغاز شد. در این یورش نیروهای حماس بخشی از دیوار حائل بین غزه با اسرائیل را تخریب کردن و با موشک باران مراکزی، یعنی مراکزی در مناطق تحت کنترل خود اسرائیل آنها را مورد حمله قرار دادند تا آنجا که به گزارش منابع اسرائیلی ۱۴۰۰ نفر کشته شدند و تعدادی هم توسط حماس به اسارت گرفته شدند البته اسرائیل هر روز تعداد آنها را بیشتر میکنه فکر کنم الان یک چیزی حدود ۲۱۰ نفر شدهاند. دولت اسرائیل همین حمله رو بهانه اعلام جنگ با حماس و اعلام وضعیت جنگی در اسرائیل کرد و بمباران غزه و کشتار فلسطینیهای غیر نظامی رو در دستور کار خودش قرار داد که تا به امروز هم ادامه داره. نوار غزه منطقهای است که بیش از ۲ میلیون نفر فلسطینی که بخش بزرگی از آنها را کودکان فلسطینی تشکیل می دهند، در آنجا زندگی میکنند. اما به رغم این واقعیت نخست وزیر اسرائیل با بی شرمی تمام از با خاک یکسان کردن غزه سخن گفت و اصلا برایش مهم نبود که در جریان این بمبارانها قبل از هر چیز مردم بی دفاع کشته میشوند.
برای اینکه ابعاد این بمبارانهای ددمنشانه بیشتر روشن بشه تنها اشاره میکنم که به گزارش خود ارتش اسرائیل در همان یک هفته اول بیش از ۶۰۰۰ بمب به وزن ۴۰۰۰ تن روی غزه ریخته شده که به گزارش رسانههای غربی نزدیک به مجموع بمبهاییست که ایالات متحده آمریکا در طول یک سال در افغانستان علیه مردم این کشور استفاده کرده. من دیگر به جرئیات محاصره غزه و اینکه اسرائیلیها آب و نان و دارو و سوخت و برق رو به روی مردم این منطقه بستند و تاثیر این محاصره بر زندگی مردم و گرسنگی دادن به کودکان نمیپردازم و چیزی نمیگویم چون بدون شک در جریان رویدادهای جنگ اسرائیل با مردم فلسطین در غزه هستید و شنیدهاید که وزیر دفاع فاشیست اسرائیل مردم غزه را حیوانهایی انساننما نامید که محاصره و بمباران آنها را مواجه جلوه بدهد. بنابراین به تشریح همه آنچه که در اونجا داره میگذره نمی پردازم و تمرکز بحث رو روی چند نکته قرار میدهم که به باور ما شناخت آنها برای درک آنچه امروز در خاورمیانه داره میگذره الزامیه.
اولین نکته اینه که دولت صهیونیستی اسرائیل تنیده است با امپریالیسم آمریکا. هر تحلیلی که این واقعیت رو نادیده بگیره قادر به درک سیاستهای اشغالگرانه اسرائیل و امکان تداوم اشغالگری و تجاوزات مکررش به خلق فلسطین نخواهد بود. به واقع اسرائیل از بدو تولدش یعنی از اون موقعی که موجودیت پیدا کرد در ۱۹۴۸ تا امروز عزیز دردانه امپریالیسم آمریکا و دیگر قدرتهای امپریالیستی غرب بوده و هنوز هم هست. حتما در شبکههای اجتماعی در جریان هستید و شنیدهاید که بایدن رئیس جمهور فعلی آمریکا سالها پیش در دفاع از کمکهای آمریکا به اسرائیل گفته بودکه “اگر اسرائیلی وجود نداشت برای حفظ منافع آمریکا در منطقه باید اسرائیلی میساختیم”. چون در زمینه تنیدگی اسرائیل با آمریکا دهها فاکت وجود داره بیشتر به آن نمیپردازم. اما تنها نگاهی به عکسالعمل دولت بایدن از ۷ اکتبر امسال تا به حال خودش تائیدیه بر همین واقعیت. درست با آغاز حمله ارتش اسرائیل به مردم غزه، آمریکا فوراً ناو هواپیمابر “جرالد فورد” رو به نزدیک سواحل اسرائیل فرستاد تا به این وسیله به مهاجمین صهیونیست قوت قلب بده و بایدن هم تاکید کرد که “اسرائیل آنچه را برای دفاع از خود نیاز دارد” حتما دریافت خواهد کرد. بعد هم به رغم بمباران بیمارستانی در غزه توسط اسرائیل و کشتار وحشیانه بیماران و کودکان، به اسرائیل سفر کرد تا هم اعلام کنه که به گفته خودش “اسرائیل تنها نیست” و هم بر این ادعای دروغ و حیلهگرانه اسرائیل که بمباران بیمارستان رو تکذیب میکرد صحه بگذاره و مدعی بشود که گویا بمباران بیمارستان مزبور کار اسرائیل نبوده است.
اهمیت درک این موضوع که در پشت اسرائیل امپریالیسم آمریکا و امپریالیستهای غربی دیگر قرار دارند در اینه که تأکید بشه که مردم فلسطین اگر میخواهند به مطالبات برحق خودشون از جمله حق تعیین سرنوشت خویش دست پیدا کنند باید بدانند که دشمنانشان چه نیروهایی هستند که بدون نابودی سلطه آنها هم به آزادی دست نخواهند یافت. بگذارید من اینجا حالا یک حاشیه بروم و یک اشاره ای بکنم به قضیه مردم خودمان در جریان انقلاب ۱۳۵۷ که دشمن رو با همه چهرههاش نمیشناختند و ما دیدیم که چطور امپریالیستها دار و دسته خمینی رو به عنوان دوست مردم تبلیغ کردند و بر این مردم تحمیل کردند و بعد هم به وسیله آنها چه جنایاتی علیه این مردم که نکردند.
موضوع بعدی که باید بر آن تاکید کنم این واقعیته که دستگاه تبلیغاتی اسرائیل و حامیان امپریالیستش چنین جلوه میدهند که حملات وحشیانه اخیر اسرائیل به مردم غیر نظامی فلسطین به خاطر حملات حماس در ۷ اکتبر یعنی ۱۵ مهر میباشد. اگر شما به رسانههای غربی نگاه کنید همه این رسانهها، روزنامهها و رادیو و تلویزیونها مملو از این خطه، مملو از اخباریه که این خط رو تعقیب میکنه آنها با برجسته کردن وحشیگریهای حماس و تروریسم بنیاد گرایان اسلامی که یک نیروی مرتجع هستند که ماهیت و اعمالشان هم بر کسی پوشیده نیست، دستان خونین خودشون رو در واقع میخواهند بشورند. در حالیکه همانطور که اشاره کردم جنگ اسرائیل با خلق فلسطین بیش از ۷۵ ساله که ادامه داره و وحشیگریهای ارتش اسرئیل را نمیشود با حملات حماس توجیه کرد. اگر به تاریخ شکلگیری دولت اسرائیل نگاه کنیم این دولت حتی زمانی که جریان بنیادگرائی (اسلامی) همچون حماس یا جهاد اسلامی وجود نداشت هیچ روزی نبوده از آن موقع تا حالا که تعدادی از مردم فلسطین را نکشته باشد. برای نمونه صهیونیستهای اسرائیل پس از اعلام موجودیت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ کشتار خونین “دیریاسین” را شکل دادند که به عنوان یکی از فجیعترین کشتارهای مردم فلسطین توسط صهیونیستها در تاریخ ثبت شده. در این فاجعه صهیونیستها از اجساد قربانیان خودشون عکس میگرفتند و در روستاها این عکسها را پخش میکردند و در اعلامیههای خودشون مینوشتند: “اگر روستاها را تخلیه نکنید به این سرنوشت دچار میشوید”. امروز هم از طریق هواپیماهایشان اعلامیه پخش میکنند در غزه و تهدید میکنند که اگر غزه را ترک نکنید کشته میشوید. بنابراین باید دونست که جنگ اسرائیل نژادپرست و اشغالگر با مردم فلسطین امروز شروع نشده، در ۷ اکتبر شروع نشده و ۷۵ ساله که ادامه داره. در تمام این سالها هم آنها مرتکب جنایات وحشیانهای علیه مردم فلسطین شدهاند. فجایعی همچون تل زعتر، صبرا و شتیلا کشتار تودههای ستمدیده فلسطینی در اردوگاه پناهندگی “جنین” اینها تنها نمونههایی از وحشیگریهای دولت و ارتش اسرائیل هستند.
مورد دیگری که مایلم در اینجا باز هم روش تاکید کنم این امراست که دولت اسرائیل با برجسته کردن عملکردهای حماس به عنوان یک جریان بنیادگرای اسلامی، سعی داره خلق فلسطین در غزه را در افکار عمومی با حماس یکی جلوه بده. در حالیکه بخش بزرگی از مردم فلسطین نه تنها اساساً به حماس اعتقادی ندارند، بلکه آنها در غزه بارها علیه سیاستها و عملکردهای استثمارگرانه و سرکوبگرانه حماس و فساد این دار و دسته دست به اعتراض زدهاند. تازه، نباید فراموش کرد که حماس خودش زاده سیاستهای دولت اسرائیله. در واقع حماس با کمک اسرائیل و جهت تضعیف سازمان آزادیبخش فلسطین و همچنین به عنوان مانعی در جهت انقلاب و رشد و گسترش نیروهای کمونیست و واقعاً انقلابی در بین فلسطینیان شکل گرفت. خوب وقتی که ما فلسطین و حماس را مساوی هم قرار بدهیم به بهانه کارهای حماس این امکان را هم پیدا میکنیم که مثلا اگر در یک خانه ای در اتریش کسی پرچم فلسطین را از پنجرهاش آویزان کرده باشه پلیس برود و او را دستگیر کند. یا اینکه اگر در برلین یک خانمی یک شعار به نفع انقلاب فلسطین روی کاغذ نوشته باشد پلیس آلمان برود و او را دستگیر کند. این نتیجه ای است که امروز نیروهای استثمارگر حاکم از این تبلیغات میگیرند. به هر حال این را داشتم میگفتم این که حماس خودش زاده سیاستهای اسرائیله این واقعیت که اسرائیل حماس را ساخت و پرورش داد، البته امر پوشیده ای هم نیست و امری است که خیلی از طرفداران اسرائیل هم به آن اذعان دارند. به این واقعیت حتی سفیر پیشین آمریکا در عربستان یعنی”چارلز فریمن”، اذعان کرد. او تائید کرد که “حماس را اسرائیل پدید آورد” و اضافه کرد که: “این نقشهی «شین بت» (سازمان امنیت ملی اسرائیل) بود که فکر میکرد حماس میتواند سازمان آزادیبخش فلسطین را به حاشیه براند”. در این سخنان آشکار است که صهیونیستهای اسرائیلی با این هدف که با کمک افراطیون مذهبی اسلامی بتوانند ناسیونالیسم فلسطینی و نیروهای انقلابی فلسطینی رو به حاشیه برانند و شکست دهند، دست به ساختن حماس زدن. این همان کار و سیاستیه که اربابان آمریکایی آنها در ایران و افغانستان هم کردند. در افغانستان با سازماندهی و تجهیز مجاهدین افغان علیه ارتش شوروی چکار کردند؟ یک نیرویی را علیه آنها ایجاد کردند که با شوروی تحت این پوشش بجنگد. یا در ایران جمهوری اسلامی را جهت سرکوب انقلاب مردم به قدرت رساندند. در آن زمان هم همه آنها میخواستند برای مبارزه با شوروی سابق کمربند سبزی دور شوروی بکشند که البته نتیجه این سیاست را بیش از چهل سال است ما با پوست و گوشت خودمون داریم احساس میکنیم. امپریالیستها با سیاست کمربند سبز _که مبتکرش برژینسکی بود_ و روی کار آوردن جمهوری اسلامی، چماقی برای سرکوب مبارزات مردم ایران ساختند که هنوز هم دارند نانش رو میخورند.
به نکته بعدی بپردازم و اون اینه که اسرائیلیها و اربابشان آمریکا تبلیغ میکنند که ۷ اکتبر، ۱۱ سپتامبر اسرائیله. حتی صدای آمریکا یک برنامه مخصوص داره که ۷ اکتبر همان ۱۱ سپتامبر اسرائیله. اگر چنین مقایسهای جایز باشد، باید دانست که سیر رویدادها و هزاران سندی که تاکنون منتشر شده ثابت کرده که واقعه ۱۱ سپتامبر در آمریکا همانطور که چریکهای فدائی خلق از همان ابتدا اعلام کردن بدون پوشش امنیتی محافل قدرتمندی در خود آمریکا امکان پذیر نبود. در آن زمان محافلی در آمریکا برای تکیه هر چه بیشتر بر میلیتاریسم و جنگ و اعلام سیاست “جنگ بی پایان” به یک دستاویز احتیاج داشتند که حمله به برجهای دو قلو در نیویورک و حمله به پنتاگون این دستاویز را در اختیار آنها گذاشت تا به راحتی افغانستان را مورد حمله نظامی قراربدهند، با این ادعا که بن لادن مسئول القاعده _که این عملیات را میگفتند آنها کردند_، در افغانستان زندگی میکنه و به این بهانه رفتند و افغانستان را بمباران کردند و فراموش کردند که همین بن لادنی که به خاطرش افغانستان را بمباران کردند بنا به گزارش فیگارو _نشریه فرانسوی_ مامور سازمان سیا(CIA)در بیمارستان دبی رفته بود به دیدن او و ملاقات کسی که مثلا این قدر خطرناک بود و تحت تعقیب نیروهای آمریکا بود و به خاطرش افغانستان را بمباران میکردند؛ معلوم شد رابطه تنیدهای هم با سیا دارد. به هر حال این رو میگفتم که با این دستاویز افغانستان را بمباران کردند و بعد هم عراق را به خاک و خون کشیدند. رویداد ۱۱ سپتامبر که به نوبه خودش خیلی هم جنایتکارانه بود، دشمنی به نام تروریسم رو با همه مزایایی که برای امپریالیستها در بر داره، وارد صحنه سیاست در جهان کرد تا آمریکاییها هر زمان که لازم داشتند به بهانه آن بر طبل جنگ بکوبند و علاوه بر همه نعمتهایی که از این طریق برای خودشون کسب میکنند، صنایع نظامی و کارخانههای اسلحه سازی خودشون را هم رونق بدهند.
پس اگر واقعا ۷ اکتبر همان ۱۱ سپتامبر اسرائیله باید دید که _بر اساس اون صحبتی که کردم_ کدام محافلی در خود اسرائیل خواهان چنین رویدادی بودند. همانطور که آمریکاییها به بهانه ۱۱ سپتامبر، جنایتکارانهترین سیاستها رو در خاورمیانه و جهان پیش بردند، حال دولت اسرائیل هم مدعیه که حماس با عملیات ۷ اکتبر آنها را غافلگیر کرده و حال آنها برای مقابله گویا با حماس در صددند خاورمیانه رو تغییر شکل بدهند. درست به این دلیله که آنها هشدار دولت مصر رو در این رابطه نادیده گرفتند که از چند روز قبل از این حمله، حمله حماس به اسرائیل رو به اونها اطلاع داده بود و مطرح کرده بود که حرکات بزرگی در پیشه. اما اسرائیلیها توجه نکردند. یعنی منافعشان ایجاب میکرد که توجه نکنند یک مورد دیگه از این بی توجهیها یا اگر بخواهم به درستی گفته باشم خود را به کری زدن دولت اسرائیل اظهارات مادر یکی از همین سربازان اسرائیلی به نام رونی اشل میباشه که الان هم کسی از سرنوشتش خبر نداره و به همین دلیل هم مادرش به صدا درآمده. این سرباز در کنار حصار بین غزه و اسرائیل نگهبانی میداده. مادر وی میگوید چند رور پیش از حمله حماس این سرباز و همکارهاش اوضاع غیر عادی محل خدمتشون را به مقامات بالاتر گزارش دادند و حال این مادر میپرسد چرا “هیچ کس به هشدار آنها که اوضاع غیرعادی است، گوش نداد”. یعنی سربازان اسرائیلی شاهد تحرکاتی بودند در اون طرف دیوار که غیر عادی بود اما رهبران آنها توجهای به گزارشات آنها نمیکردند!
علاوه بر چنین شواهدی که نشان میدهد که مسئولین دولت اسرئیل پیشاپیش از حمله حماس مطلع بودند، از سوی دیگر ما می دونیم که اسرائیل همواره به قدرت سازمانهای جاسوسی خودش میبالید و حتی گفته میشد که آنها چگونه برخی از مسئولین پروژه اتمی جمهوری اسلامی رو در داخل ایران ترور کردند. خوب چطور میشه چنین سازمانهایی با چنین امکاناتی متوجه تدارکات حماس برای چنین حمله بزرگی آنهم در بیخ گوش خودشون نشده باشند؟ و اگر متوجه شدند چرا آنرا نادیده گرفتند؟ این واقعیات نشان میدهند که انجام چنین عملیاتی از طرف حماس که آنها یعنی حماسیها طی آن تعداد زیادی از شهروندان اسرائیلی را به قتل رساندند، دست اسرائیل را باز میگذاشت تا اون کاری را که با غزه داره میکند را بتواند انجام بده و به قول وزیر دفاع فاشیست اسرائیل “واقعیت را تا نسلها تغییر خواهد داد”. فایده دیگر جنایت حماس برای دولت اسرائیل یا به عبارت دقیقتر، فاشیستهای دولت راست افراطی اسرائیل آن بود که آنها در داخل اسرائیل با امواج بزرگی از اعتراض روبرو بودند و حتی صحبت از این بود که نخست وزیراسرائیل (نتانیاهو) را به خاطر فساد دادگاهی کنند. در این رابطه هم آنها به چنین عملیاتی نیاز داشتند تا با اعلام شرایط جنگی خودشان رو از مخمصهای که در آن گرفتار بودند، نجات بدهند. به هر حال این هم یکی دیگر از سودهای این وضعیت جنگی برای این دولت حاکمه.
اگر توجه کنیم که یکی از سیاستهای همیشگی اسرائیل اشغال خاک فلسطین و ضمیمه کردن اون به قلمرو اشغال شده قبلی میباشه معنی این عربدههای با خاک یکسان کردن غزه و تغییر نقشه خاورمیانه، که مسئولین دولت و ارتش اسرائیل هر روز سر میدهند برایمان ملموستر میشه. میبینیم که چه کسانی در صدداند تا با دستاویز شرایط جنگی پیش آمده قلمرو سرزمینهای اشغالی خودشون رو باز هم بیشتر گسترش بدن. بی جهت هم نیست که در مقابل این دندان تیز کردن صهیونیستهای اسرائیلی برای اشغال کامل نوار غزه، رئیس جمهور آمریکا _که حالا افتخار میکنه که خودش هم یک صهیونیسته_ مجبور شد که رسما اعلام کنه که: اشغال غزه کار اشتباهی است.
مورد آخری که مایلم بر اون تاکید کنم این واقعیته که با توجه به حمایتهای آشکار جمهوری اسلامی از حماس و حزب الله لبنان و میلیونها دلاری که این رژیم جنایتکار صرف تقویت این نیرو ها می کنه متاسفانه شاهد گوش های شنوائی در میان مردم خودمان جهت پذیرش تبلیغات صهیونیستها و نژاد پرستان اسرائیلی هستیم من از سلطنت طلبان نمی گویم که رهبرشان برای گدائی حمایت صهیونیست ها به دیوار ندبه پناه برد. منظور من مردمیه که فریب مخالفتهای ظاهری اسرائیل و جمهوری اسلامی را می خورند. این ها چنان خودشان رو اسیر تبلیغات رسانه های ارتجاعی کردند که انگار چشمانشان قادر به دیدن صحنه های بسیار دهشتناک جنایات ارتش اسرائیل علیه مرد و زن و کودکان (فلسطینی) در منطقه غزه نیست. گوئی نفرت بر حقشان از جمهوری اسلامی گوشهایشان رو هم بر این واقعیت بسته که ۷۵ ساله که نژادپرستهای صهیونیست، سرزمین خلق فلسطین را اشغال و این مردم ستمدیده رو در رنج و غذاب قرار دادند. یعنی از سالها پیش از آن که حماس و جهاد اسلامی و دیگر بنیادگراهای اسلامی اصلا ساخته شده باشند و به وجود آمده باشند.
این تیپها توجه نمیکنند که از روی تبلیغات ظاهری نباید به تحلیل موضع کشور ها و سیاستهای آنها پرداخت. بلکه برای فهم رویدادها باید از ظواهر امور گذر کرد و به واقعیتهای عینی توجه کرد. مگر فراموش کردهایم که در جریان جنگ ایران و عراق همین سردمداران جمهوری اسلامی در حالیکه خواهان نابودی اسرائیل بودند و علیه آمریکا شعار میدادند و آمریکا هم مثلا آنها را تحریم کرده بود مهماندار هیئت مک فارلین از اعضای شورای امنیت ملی آمریکا و اسرائیلیهایی بودند که موشکهای مورد نیاز ارتش جمهوری اسلامی در جنگ با عراق را برایشان تهیه میکردند. رسوایی مک فارلین که به “ایران گیت” هم معروف شد به روشنی نشان میداد که ریگان و خمینی و بگین _نخست وزیر آن موقع اسرائیل_ در واقع اجرا کننده نقشهایی متفاوت در نمایشی بودند که تماما به نفع آمریکا بود. این واقعیتهارا نباید فراموش کرد و با توجه به همین واقعیتها باید به اون کنه روابط جمهوری اسلامی و اسرائیل پی برد. مردم ایران باید بدانند که در چهل سال گذشته هیچ نیرویی مثل جمهوری اسلامی به نفع اسرائیل حرکت نکرده پس این شعارهای پوشالی و مخالفتهای نمایشی را باید کنار گذاشت و فهمید وقتی جمهوری اسلامی مجری سیاستهای آمریکا در منطقه است پس بدون اجازه ارباب بر خلاف منافع عزیز دردانه آمریکا یعنی اسرائیل یک گام واقعی هم بر نخواهد داشت.
بگذارید این صحبت رو با تاکید بر این واقعیت که آبشخور صهیونیسم و بنیادگرایی اسلامی همانا امپریالیسم و منافع امپریالیسم میباشد، به پایان برسانم. واقعیت اینه که مردم هشیار جهان این امر رو در سازماندهی مجاهدین اسلامی در افغانستان، قدرتگیری جمهوری اسلامی برای سرکوب انقلاب مردم در سال ۱۳۵۷، به وجود آوردن داعش، شیوه برخورد با بن لادن و القاعده و دهها مورد دیگر دیده و درک کردهاند. به باور ما صهیونیسم و بنیادگرایی اسلامی دشمنان قسم خورده خلقهای منطقهاند و دست در دست هم در حال پیشبرد سیاستهای امپریالیسم آمریکا و شرکایش در منطقه و جهان میباشند. بنابراین انقلاب خلقهای منطقه برای پیروزی باید این نیروها را آماج حملات خودش قرار بدهد.
ما ضمن تشریح این نکات و مخالفت با صهیونیسم و بنیادگرایی اسلامی و پشتیبانی از قطع فوری درگیریهای کنونی و نسلکشی فلسطینیها توسط ارتش اسرائیل و لغو محاصره غزه، بر حق تردید ناپذیر خلق فلسطین در تعیین سرنوشت خودش تاکید داریم. ما همانطور که از دیرباز مطرح کردهایم راه پایان دادن به ظلم و ستم و جنایاتی که ۷۵ ساله توسط صهیونیستها بر مردم فلسطین روا میشود، نابودی سلطه امپریالیسم و صهیونیسم این دشمنان واقعی مردم فلسطین در منطقه میباشد. تنها در این صورته که این تودهها میتوانند در کنار هم دیگر، در کنار تودههای ساکن در این سرزمین در یک شرایط دموکراتیک آینده خودشون رو در صلح و آرامش بسازند.
به امید همبستگی خلقهای خاورمیانه علیه امپریالیسم و صهیونیسم برایتان پیروزی آرزو میکنم.
به امید اینکه در بخش پرسش و پاسخ زوایای مختلف این بحث را هر چه بیشتر باز نگری کنیم و رویش متمرکز شویم و به درکهای بیشتر و عمیقتری برسیم.
پیروز باشید .
از همین دسته
حماس و بنیادگرائی اسلامی ابزاری در دست امپریالیسم (*)
به یاد فراموش نشدنی جان های شیفته دهه ۶۰
بیانیه مرکز هاندالا در پشتیبانی از یک زندانی سیاسی فلسطینی