در فضای مجازی با تصویری که میبینید یعنی تبلیغ فروش تیشرت با آرم “ساواک” در “آمازن” و “رِد بابِل” _دو شرکت بزرگ تجاری اینترنتی_ مواجه شدم. با وجود آنکه امر عجیبی نبود و به تجربه دیده بودم که از ساواکی جماعت هر کاری ساخته است، اما فکر اینکه چقدر این جماعت، پررو شده اند و تصور تاثیرات ناشی از این اقدام و احتمال نا آگاهی برخی به شکل خاصی “شوکه” ام کرد. نمیدانستم بخندم یا گریه کنم، نمیدانستم با پرچم حماقت چه باید کرد؟ آیا باید در عزای درک نازل تاریخی عدهای زانوی غم به بغل بگیرم؟ نمیدانستم فریاد بزنم یا صدای خود را در گلو خفه کنم. نمیدانستم و نمیدانم.
نمیتوان از شرکت هایی مانند “آمازون” و “رِد بابِل” که این “کالا”ها را عرضه میکنند انتظار بیشتری داشت؛ سرمایه به دنبال سود هر چه بیشتر است و به فکر حقایق تاریخی و یا اصول انسانیت نمی باشد. اما آیا میتوان از “انسان ها” انتظار بیشتری داشت؟ فروش تیشرتهایی با مارک ساواک نخستین گامی نیست که در ماه های اخیر برای منحرف کردن انقلاب تودههای ما برداشته شده است. هدف همانند آن است که در سال های ١٣۵٦ و ١٣۵٧ بر انقلابی که میرفت تا رهائیبخش باشد، رفت. خادمان سرمایه با استفاده از شیوههای گوناگون آنچه را که میرفت تا انقلابی راستین گردد، از مسیر آن منحرف کرده، آنرا به کج راه برده و به جای محمدرضا پهلوی و رژیم شاهنشاهی، مهرههای سوخته سرمایهداری جهانی، روحالله خمینی و حکومت اسلامی را در مسیر حرکت تودههای ستمدیده ما قرار دادند. آنبار آتشسوزی سینما رکس آبادان، کشتار ١٧ شهریور در میدان ژاله تهران، اخراج خمینی از عراق، عدم پذیرش او از جانب سوریه و لبنان، آوردن او به پاریس و او را در کانون تبلیغات رسانهها قرار دادن از جمله گام های حسابشدهای بود که وزنه حرکت را به سود ضدخلق متمایل کرد. آنبار بسیاری نمیدیدند که چه حادثهای در شرف روی دادن است. اینبار اما همه “میبینند”، اما شاید اهمیت آنرا درک نکنند! آنچه اینبار در مسیر راه “انقلابی رهائیبخش” قرار داده شده بسیار است. اندکی از این گام های حسابشده را در اینجا میآورم:
- یاسمین پهلوی با حمایت از شعار ضدانقلابی “مرگ بر سه فاسد، ملا، چپی، مجاهد” مسیر حرکت نیروهای خودی را نشان میدهد.
- رضا پهلوی، پس از سال ها بیحرکتی سیاسی، در یک سری حرکات گوناگون تلاش به جمعآوری برخی از نیروها به دور خود کرد. این تلاش ها سرانجام با حرکت “وکالت” به تماسگیری مستقیم رضا پهلوی با برخی از نیروهای سیاسی اروپایی و آمریکایی منجر شد. بدیهیست که او در این راه از یاریگیری از نیروهای بهغایت دست راستی چون وابستگان به حزب خارجیستیز “دمکرات های سوئد” ابایی نداشت.
- در این راه او توانست با کمک امکانات مالی و رسانهای بسیاری که در اختیار او و همگامان او قرار گرفته است حرکات برنامهریزیشدهای را در اروپا و آمریکا به وجود آورد. او در این گوشه از حرکات از یاری نه تنها افرادی چون حامد اسماعیلیون و افرادی شناختهشده از میدان های کاری دیگر، که توانست از یاری برخی از نیروهای سابقاً “چپ” نیز برخوردار شود. چنین نیروهایی دانسته یا نادانسته خود را به چرخ پنجم دشمن مبدل ساخته و در خدمت او درآمدند.
- رسانههای جمعی امپریالیستها و به ویژه رسانههایی مانند “من و تو”، “ایران اینترناشنال” و “بی. بی. سی” تمامی تلاش خود را در بیشتر جلوه دادن به حرکات نیروهای راست و حذف حرکات نیروهای مبارز و انقلابی به کار گرفتند.
- بسیاری از افرادی که پیمان همکاری با رضا پهلوی بستند افرادی بودند که تا چندی پیش نه تنها از در مخالفت با جمهوری اسلامی در نیامده بودند، که به اشکال گوناگون با آن همکاری میکردند: از حامد اسماعیلیون که تا پیش از کشته شدن همسر و فرزندش در حال رفت و آمد به جمهوری اسلامی و شرکت در “انتخابات”های نمایشی آن بود؛ تا حمید فرخنژاد که در آخرین نقش خود در جمهوری اسلامی در سریال “سقوط” که همین چند روز پیش(!!!!!) آخرین بخش آن در جمهوری اسلامی پخش شد، در نقش یک مامور اطلاعاتی جمهوری اسلامی ظاهر شد. حالا اسماعیلیون، فرخنژاد، فراهانی، عبادی، کریمی و … ایفاکنندگان نقش تازهای هستند که اربابان رضا پهلوی در برابر او و آنان گذاردهاند.
- در اینمیان با آمدن افرادی چون پرویز ثابتی، مهره شناختهشده ساواک به میدان، حرکتی تازه در میدان مبارزه به وجود آمد. پس از “رونمایی” از ثابتی پروسه تطهیر او و ساواک شدت گرفت. گروهی در اینجا و آنجا وقاحت را به آنجا رساندند که به یاوه مدعی شدند “انتقادی که به ساواک و ثابتی وارد است آن است که آنها ما را برای همیشه از شر وجود ملا، چپ و مجاهد راحت نکردند”. چنین افرادی با سردادن چنین مزخرفاتی در واقع چهره به غایت ارتجاعی، ضدانسانی و پلید خود را نشان دادند. در پی برآمدن چنین پیام هائی با آمدن تصویر پرویز ثابتی در میان طالبان سلطنت و این پیام که او کابوسی برای مبارزان راه آزادی و برابریست مواجه شدیم.
و حالا فروش تیشرت های ساواک گام بعدیست. ضدخلق غالب در ایران مورد تهاجم قرار میدهد، به زندان میاندازد، شکنجه میکند و میکشد و این ضدخلق با بیانی کاملاً آشکار پیام خود را برای مخالفان خود عرضه میکند: “اگر با ما نیستید، شکار بعدی ساواک خواهید بود. ما بدون شک ساواک را برای استقرار و بقای خود به کار خواهیم گرفت”.
آری، اگر روحالله خمینی تا زمانی که در زیر درخت سیب نشسته بود چهرهای دروغین از خود نشان داده و با پوشاندن اهداف واقعی خود در تلاش بود که آنان را که با توجه به شرایط ناهنجار حکومت پهلوی در راه انقلاب گام برداشته بودند فریب دهد، طالبان سلطنت امروز چنین روپوشانی فریبندهای به کار نمیبرند. آنان به واضح فریاد سر میدهند که: ما برای گرفتن و در دست داشتن قدرت از هیچ حرکتی ابا نداریم. دست گدایی به سوی نیروهای بیگانه دراز میکنیم. چهره بزکشده خود را به وسیله رسانهها به تودهها عرضه میکنیم. از “شعبان بیمخ”های خود برای ترساندن و از میدان به در کردن مخالفین استفاده میکنیم. از همکاری با جنایتکاران دوران پهلوی و از آنان که تا دیروز دست در دست جمهوری اسلامی از اهرم های فشار آن بودند استفاده میکنیم. نه تنها از همکاری با نیروهایی که ریشه در محافل نژادپرستانه و نازیستی دارند ابایی نداریم که از نمادهای جریانات ضدخلق استفاده میکنیم. به واقع این جوهر پیام سلطنت طلبان و تبلیغاتشان به نفع ساواک اهریمنی می باشد که این روزها آرمش بر تی شرت های عرضه شده در آمازون پدیدار شده است.
نادر ثانی
سهشنبه ۱۶ اسفندماه ۱۴۰۱، برابر با ۷ مارس ۲۰۲۳
از همین دسته
سوریه جنگی که ماسکها در آن به کنار زده شد!
جلوهای دیگر از مواضع پرو-امپریالیستی “حزب کمونیست کارگری”
دربارهی انقلاب ما! (لنین)