در چند روز اخیر ارتش متجاوز اسرائیل، به شکل کم سابقهای لبنان را آماج بمبارانهای وحشیانه خود قرار داده است. در جریان این بمبارانها یکی از مراکز حزبالله در بیروت نیز بمباران شده و ارتش اسرائیل از کشته شدن حسن نصرالله رهبر حزبالله خبر داده است. برغم تکذیبهای اولیه رژیم جمهوری اسلامی، اکنون معلوم شده است که رهبر حزبالله در میان کشته شدگان بوده است.
کشته شدن رهبر و تعدادی از فرماندهان حزبالله توسط ارتش اسرائیل در درجه اول تنها به معنای قدرتنمایی یک نیروی بنیادگرای یهودی در مقابل یک نیروی بنیادگرای اسلامی میباشد که هر دو به صف نیروهای مرتجع و ضد خلقهای خاورمیانه تعلق دارند. مقامات اسراییل از این رویداد به عنوان یک تغییر موازنه مهم در جنگ جاری و فرصتی تاریخی نام میبرند. معنای این “فرصت تاریخی” برای صهیونیستها و اربابان امپریالیستشان چیزی جز امکان شعلهورشدن هرچه بیشتر جنگهای خانمانسوز و عواقب فاجعهبار آن برای خلقهای تحت ستم منطقه نیست.
اما جدا از ضرباتی که توسط ارتش اسرائیل به نیروهای حزبالله وارد شده، واقعیت این است که این مردم تحت ستم در جنوب لبنان هستند که آماج حملات وحشیانه این ارتش قرار گرفتهاند. ارتش اسرائیل تنها در طی ۲۴ ساعت بیش از ۱۰۰۰ هدف در لبنان را با استفاده از ۱۴۰۰ نوع مهمات مورد یورش خود قرار داده است. این بمبارانها بنا به گفته مقامات لبنانی تا امروز به مرگ بیش از ۷۰۰ نفر و زخمیشدن هزاران نفر دیگر منجر شده است. بیشتر کسانی که بر اثر این بمبارانهای وحشیانه تا کنون کشته شدهاند مردم غیر نظامی لبنان شامل زنان و کودکان میباشند. همان زنان و کودکانی که بمبهای “هوشمند” ارتش جنایتکار اسرائیل جنسیت و سن آنها را از قرار تشخیص نداده بود!
بمبارانهای صورت گرفته چنان شرایط دهشتناکی برای مردم جنوب لبنان به وجود آورده است که بیش از نیم میلیون نفر از آنان مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده و به سمت بیروت و شمال این کشور به حرکت در آمدهاند. بنابراین اگرچه کشتهشدن حسن نصرالله توسط اسرائیل ضربهای مهم به حزبالله میباشد اما از جنگ بین این دو نیروی ضد خلقی در اساس تودههای تحت ستم لبنان هستند که متحمل رنج و عذابهای زیادی میگردند. البته اسرائیل با وجود همه خونهای ریخته شده از مردم و مصیبتهایی که در اثر حملات ارتش جنایتکارش بر آنها وارد آمده و میآید با وقاحت و بیشرمی همیشگی خود مدعی است که جنگ او صرفاً با نیروهای حزبالله و برای “دفاع از خود” است و کاری به مردم لبنان ندارد.
هرچند درگیریهای اسرائیل و حزبالله در جهت گرمکردن هرچه بیشتر تنور جنگ در خاورمیانه امری همیشگی بوده است که در یک سال گذشته از زمان یورش ارتش اسرائیل به غزه آهنگ شدیدی به خود گرفته بود اما این درگیری هیچ وقت به شدت امروز نرسیده بود. از آنچه از ورای اخبار و گزارشات میتوان دریافت، هدف این درگیریها تشدید شرایط بحران و جنگ در خاورمیانه به نفع رونق دادن به صنایع جنگی امپریالیستها میباشد و گرنه نه کشته شدن رهبر حزبالله و نه شدت دادن به درگیری توسط اسرائیل، باعث پایان جنگ بین این دو نیروی ارتجاعی نخواهد بود.
در این میان امپریالیستها به مثابه حامیان اصلی اسرائیل، در حالیکه هر روز دولت اسرائیل را تا بن دندان به مرگبارترین سلاحهای پیشرفته و کشنده تجهیز میکنند، فریبکارانه مخالفت خود را با تشدید درگیری در لبنان ابراز میکنند و به خیال خام خود بر آنند که تودههای ستمدیده در منطقه فریب این تبلیغات را خواهند خورد. اینان نمیخواهند به روی خود بیاورند که امروز مردم خاورمیانه بیش از پیش بر این امر واقف هستند که اسرائیل در خطی حرکت میکند که امپریالیستها و به طور برجسته، فاشیست ترین جناح های امپریالیستی حاکم بر آمریکا بر آن تاکیدداشته و منافعشان از این طریق تأمین میگردد. از سوی دیگر حزبالله نیز نه برای برآوردن منافع تودههای تحت ستم لبنان و فلسطین بلکه جهت پیشبرد اوامر و خطوط رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی حرکت کرده که در طول ۴۵ سال اخیر با حمایت و تغذیه جریانات اسلامی جلوی تداوم و رشد جنبش انقلابی مردم منطقه را گرفته و با سیاست خارجیاش که انعکاسی از سیاست داخلیاش می باشد، تأمین کننده منافع جنگی امپریالیسم آمریکا و شرکا در خاورمیانه بوده است و بههمینخاطر هم ثروتهای مردم ایران را به قیمت گرسنگی و بیخانمانی آنان صرف تقویت حزبالله و دیگر نیروهای بنیادگرای اسلامی در منطقه مینماید. اتفاقا به این امر حسن نصرالله به عنوان رهبر به قتل رسیدهی حزبالله بارها اشاره کرده و از جمهوری اسلامی به خاطر تأمین نیازهای نظامی و لجستیکی و مالی این جریان برای حفظ سلطهاش بر جان و مال بخشی از مردم منطقه تشکر کردهبود.
به دنبال شدتگیری بمبارانهای وحشیانه لبنان توسط ارتش اسرائیل، دولت آمریکا از زبان رئیس جمهور خود، جو بایدن، از ضرورت آتشبس و اجتناب از جنگ تمامعیار و در همان حال از “حق دفاع اسرائیل از خود” (یعنی تداوم نسلکشی در فلسطین و لبنان) سخن میگوید. اما این دولت امپریالیستی دیگر نمیگوید که هزاران بمبی که ارتش اسرائیل بر سر مردم بیگناه لبنان فرو ریخته و میریزد را چه کسی در اختیار وی گذاشته است؟ به واقع این امر را کتمان میکنند که با جنگ و درگیریهایی که اسرائیل در منطقه خاورمیانه به آن مشغول است نه تنها میلیونها دلار نصیب کارتلها و انحصارات اسلحهسازی در آمریکا شده بلکه در شرایط تشدید نارضایتیهای تودههای تحت ستم و گسترش منازعات امپریالیستی با دیگر رقبای آمریکا در منطقه توجیه حضور نظامی گستردهتر نظامی نیروهای آمریکایی در منطقه را برآورده کرده است.
واقعیت نشان میدهد که اسرائیل به دنبال نسلکشی در غزه و با خاک یکسان کردن این منطقه در فکر تشدید درگیریها و تنشهای دیگری است. این همان سیاستی است که در راستای خواست اربابان صهیونیستهای حاکم بر اسراییل انجام میشود. چرا که یک خاورمیانه متشنج و مملو از در گیری و تنش بهترین کمک به کارخانجات اسلحهسازی امپریالیسم آمریکا و شرکا میباشد. البته اسرائیل در این خدمتگزاری به صنایع نظامی امپریالیستها تنها نیست بلکه رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی و دولت صهیونیستی اسرائیل به مثابه دو قلوهای خادم آمریکایی عمل کرده و همواره در خدمت به اربابانشان جنگ و درگیری نظامی در خاورمیانه شکل دادهاند. این جنگ همچنین با هدف کشتار خلقهای تحت ستم فلسطینی و عرب و سرکوب جنبش انقلابی آنها علیه سلطه صهیونیسم و امپریالیسم و بنیادگرایی اسلامی است. از همین روست که هرگز نباید فراموش کرد که خاورمیانه عاری از جنگ و درگیری مستلزم نابودی سلطه امپریالیسم و صهیونیسم و بنیادگرایی اسلامی به مثابه ابزارهای گسترش سلطه امپریالیسم، این دشمن اصلی خلقهای خاورمیانه میباشد.
وظیفه نیرو های انقلابی است که ماهیت ارتجاعی درگیریهای ددمنشانه در خاورمیانه و نیروهای درگیر در آن و جنگ کنونی دو نیروی بنیادگرای یهودی و اسلامی یعنی دولت صهیونیستی اسرائیل و حزبالله در لبنان را برای تودههای ستمدیده این منطقه توضیح داده و بکوشند انرژی انقلابی آنان را جهت نابودی دشمنانشان کانالیزه نموده و سازمان دهند.
مرگ بر دولت صهیونیستی اسرائیل و رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی، این دو نیروی جنگافروز در خاورمیانه!
نابود باد امپریالیسم، دشمن اصلی خلقهای خاورمیانه و جهان!
چریکهای فدائی خلق ایران
۶ مهر ۱۴۰۳ براتر با ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴
از همین دسته
سوریه جنگی که ماسکها در آن به کنار زده شد!
شعار تودهها در سوریه: “نه به جولانی، نه به اسد، ما می خواهیم کشورمان را بسازیم!”
قانون”حجاب و عفاف” و ضرورت نابودی جمهوری اسلامی!