(در باره “تظاهرات بزرگ” ۲۲ اکتبر ایرانیان در برلین)
هجوم وحشیانه اخیر ماموران جنایتکار جمهوری اسلامی به زندان اوین و به گلوله بستن زندانیان بیدفاع، بیانگر اوج وحشیگری و رذالت این رژیم میباشد. رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی با نیروهای مسلح موجود که پاسدار نظام سرمایه داریِ عمر به پایان رسیده در ایران است با ارتکاب به چنین جنایتی تنها وحشت خود از نیروهای آگاه و انقلابی جامعه را به نمایش گذاشت؛ وحشت از نیروهایی که وسیعا آنها را دستگیر و به زندان افکنده است تا جنبش تودهها را از وجود روشنفکران انقلابی و عناصر آگاه جامعه محروم سازد.
واقعیت این است که امروز در ایران یک جنگ داخلی جریان دارد. از یک طرف طبقات فرودست و ستمدیدگان علیرغم همه سرکوبهای بسیار خونین و کشتارهای همه روزه نیروهای مسلح وحشی جمهوری اسلامی همچنان در میدان مبارزه هستند و از طرف دیگر جمهوری اسلامی به نمایندگی از امپریالیستهای خونخوار و سرمایهداران حاکم برجامعه ما، با به گلوله بستن زن و مرد و کودک در خیابان و مدرسه و دانشگاه و غیره و با به وجود آوردن حمامهای خون در نقاط مختلف ایران، از زاهدان و سنندج گرفته تا کرمانشاه، نشان میدهد که برای حفظ سلطه خود و سیستم سرمایهداری حاکم بر ایران، از هیچ جنایتی فروگذار نیست. با اینهمه جنبش انقلابی تودههای پر خشم و کین نیز که علیه وضع غیرقابل تحمل موجود میجنگند، سرِ باز ایستادن ندارد. چنین است که این انقلاب هر سرنوشتی پیدا بکند نظام استثمارگرانه حاکم را که عامل همه بدبختیها و جنایتهاست به سرنوشت محتوم خود که همانا مرگ است، نزدیک تر میکند.
در چنین شرایطی شکی نیست که نیروهای مبارز و دلسوز تودههای انقلابی و تحت ستم ایران در خارج از کشور وظیفه دارند به هر ترتیب ممکن از مبارزات مردم انقلابی ایران دفاع کرده و ضمن افشای جنایات جمهوری اسلامی صدای ستمدیدگان ایران را به گوش جهانیان برسانند؛ و تاکنون نیز با تلاشهای خستگی ناپذیر خود قدمهای مثبتی در این جهت برداشته و موفقیتهایی کسب کرده اند. حال، این نیروها با تظاهرات ترتیب داده شده در ۲۲ اکتبر سال جاری در برلین مواجه هستند. برخورد و موضع درست در رابطه با این تظاهرات چه می تواند باشد؟
واقعیت این است که قدرتهای امپریالیستی ضمن حفظ ظاهر مخالفت با جمهوری اسلامی، دست به کار شده اند تا اگر قدرت مردم در جنگ جاری در کف خیابانها به حدی برسد که دیگر نتوانند جمهوری اسلامی را همچنان سر کار نگاه دارند، آلترناتیو خود را از هم اکنون تدارک ببینند. آنها سالها برای سلطنت تبلیغ کرده بودند ولی امروز به ورشکستگی تبلیغات خود در میان تودههای به پا خاسته پی برده اند. به خصوص که شاهد هستند که تودههای دلاور و آگاه ایران با ریخته شدن خون خود در خیابانها فریاد می زنند “مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر”. بر این اساس آنها بدون آن که دست از این جرثومه جنایت و پستی بردارند، همزمان در حال ارزیابی و کار روی طرحهای دیگری برای حفظ منافع کوتاه مدت و دراز مدت خویش هستند. در همین رابطه است که ما شاهدیم که برخی قدرتهای امپریالیستی حال دست خود را در پشت شخصی به نام حامد اسماعیلیون گذاشته اند. این شخص، پیش از آن که همسر و فرزندش را در جریان شلیک جنایتکارانه جمهوری اسلامی به هواپیمای اوکراین از دست بدهد در هیچ مبارزه مستقیم سیاسی علیه جمهوری اسلامی شرکت نداشت و پس از فاجعه ساقط کردن هواپیمای اوکراینی توسط رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی هم با صراحت بر سیاسی نبودن حرکت و کمپین دادخواهی اش تاکید میکرد. اما قدرتهایی که نقشه به شکست کشاندن انقلاب مردم ما را دارند از حسن توجه عموم به وی به خاطر داغدار بودنش استفاده کرده و سعی دارند سیاستهای شوم خود را علیه مردم تحت ستم ما از جمله از طریق حرکتی که زیر نام وی سازمان یافته به پیش ببرند. در همین رابطه ماشاهدیم که مدت کوتاهی پس از آغاز و تشدید جنبش تودهای در داخل کشور، مجموعه ای از امکانات وسیع مالی و لجستیکی و شبکه ای از روابط شناخته شده و ناشناخته در صدها شهر از کشورهای کانادا و آمریکا گرفته تا کشورهای اروپایی و آسیایی و استرالیایی و … در خدمت تبلیغ برای او و فراخوانهای تجمع و اظهاراتش قرار گرفته اند.
اکنون که دست امپریالیستها در پشت حامد اسماعیلیون قرار گرفته و تقریبا همه رسانههای امپریالیستی هم به نفع وی تبلیغ میکنند، نیروهای ضد انقلابی موجود در صف اپوزیسیون هم به خط شده و دست به کار ترتیب تظاهرات در این یا آن شهر در خارج از کشور برای وی گشته اند که “تظاهرات بزرگ” ۲۲ اکتبر در برلین یکی از آنهاست.
تاریخ نشان داده است که دشمنان قسم خورده استثمارشوندگان و مردم تحت ستم یعنی ضد انقلاب، بدون یاری نیروهای بینابینی و متزلزل قادر به پیشبرد اهداف پلیدشان در جهت حفظ وضع موجود نیستند. امروز هم شاهدیم چنین افراد و نیروهایی که خود را طرفدار مردم انقلابی ایران میدانند، بدون توجه به این که سازماندهندگان و مبلغین این تظاهرات چه کسانی هستند و چه هدفی از این کار تعقیب می کنند، با زیر پا گذاشتن تجارب منفی انقلاب سال ۵۷ که به قیمت خون یاران و جانهای شیفته بسیاری به دست آمده، به جمع “همه با هم” میپیوندند. این نیروها با هر ادعایی که دارند و برغم آنکه حتی گاه خود را مدافع کمونیسم و سوسیالیسم هم میخوانند آماده میشوند که در تظاهرات ۲۲ اکتبر شرکت کنند بی آن که آگاه باشند که با این کار تنها به کسب و کار یک جریان غیر مردمی رونق میدهند و شرکتشان در خدمت پیشبرد اهداف دشمنان مردم قرار خواهدگرفت. اینها تصور میکنند همین که با شاهیها و یا برخی از نیروهای رسوای شناخته شده در جنبش مرزبندی میکنند می توانند صف مستقل داشته باشند، در حالی که وقتی خود را در زیر چتر یک نیروی ضد انقلابی دیگر قرار میدهند، هر چقدر هم فریاد مستقل بودن سر دهند در عمل جز تبدیل شدن به سیاهی لشکر ترتیب دهندگان آن تظاهرات کاری انجام نمیدهند؛ و این نیروی پشت حامد اسماعیلیون است که از حضور آنها به سود تبلیغات خود سود خواهد برد. روشن است که در اینجا بحث بر سر یک “شخص” نیست. بحث بر سر یک سیاست ضد انقلابیست که نیروهای درون جنبش باید نسبت به آن حساسیت نشان داده و موضع مردمی در قبال آن اتخاذ کنند.
اتفاقا خیلی از این نیروها تجربه انقلاب ۵۷ را دارند و میدانند کدام قدرتهای جهانی با نام خمینی جنبش “همه با هم” به راه انداخته بودند و چگونه نیروهای سازشکار و مماشات طلب که دلشان صرفا به رفتن شاه خوش بود به آن “جنبش” پیوستند و هرگز متوجه نشدند که آن قدرتها چه آینده تاریکی برای مردم رنجدیده ما تدارک میبینند. امروز هم اینها آگاهانه یا نا آگاهانه، صرفا به رفتن جمهوری اسلامی فکر میکنند و کاری ندارند که دشمنان اصلی مردم دارند با اقداماتی از جمله از طریق برپایی چنین تظاهرات متمرکزی _که یکی از اهدف بر پا کنندگانش بسیج هر چه وسیعتر نیرو و نمایش قدرت میباشد_ در جهت تحقق چه هدف شوم و خطرناکی برای مردم ما عمل میکنند.
واقعیت این است که دشمنان مردم ما با همراهی نیروهای ایرانی ضد انقلابی در حال آلترناتیو سازی هستند تا اگر در مقابل قدرت تودههای سلحشور و جان بر کف ایران، قادر به حفظ رژیم جمهوری اسلامی نبودند، پیشاپیش آماده سازی لازم را کرده باشند. این واقعیتی است که توجه به آن و استفاده از تجارب گذشته که باید چراغ راه آینده باشد میتواند نیروهای ناآگاه را نسبت به چگونگی برخورد خود نسبت به تظاهرات ۲۲ اکتبر تحت نام حامد اسماعیلیون، رهنمون شود.
جالب است که خیلی از نیروهای متزلزل مورد بحث که قصد شرکت در تظاهرات مزبور را دارند، تا چندی پیش، مردم یا نیروهای چپ را سرزنش میکردند که چقدر ناآگاه بودند که متوجه ماهیت خمینی و جمهوری اسلامی اش نشدند! تازه، آنها فراموش میکنند که خمینی در آن زمان بر خلاف حامد اسماعیلیون، روزگاری (با هر انگیزه و هدفی) علیه دیکتاتوری شاه مبارزه کرده و سخن گفته بود و به همین دلیل هم به عراق تبعید شده و در میان بخشی از مردم ناآگاه، نیروی “مترقی” تلقی میشد. امپریالیستها هم درست با توجه به چنان سابقه ای دست خود را در پشت وی قرار دادند. اما وقتی این مهره برگزیده امپریالیستها به قدرت رسید مردم دیدند که با چه دیو بد سیرت و جنایتکاری مواجه هستند. حال با وجود چنین تجربهای این نیروها که سالها علیه جمهوری اسلامی مبارزه کرده و خیلی از آنها داغدار و زخم خورده از این رژیم هستند، نشان میدهند که نمی خواهند از تاریخ بیاموزند و با زیر پا گذاردن تجارب و واقعیات عینی باز میخواهند به دنبال نیرو یا شخص دیگری که مورد پشتیبانی دشمنان مردم واقع شده روان شوند. البته روی این نکته باید تاکید کرد که حامد اسماعیلیون الزاما آلترناتیو قطعی امپریالیستها نیست. بلکه دشمنان فعلا به قول معروف با این کارت نیز بازی میکنند تا هدف شوم خود در فریب نیروهای جنبش را پیش ببرند.
این واقعیت انکار ناپذیری است که نیروهای مبارز و دلسوز تودههای رنجدیده ایران در خارج از کشور با توجه به تجارب مثبت و منفی که در طول سالها مبارزه علیه جمهوری اسلامی و دیگر دشمنان مردم به دست آورده اند میتوانند نقش کاملا موثری در پیشبرد اهداف انقلاب جاری ایفا کنند. لذا در شرایط ملتهب کنونی و در گیر و دار یک جنگ آشکار بین کارگران و خلقهای تحت ستم ما با دشمنانشان نیروهای مردمی وظیفه دارند با پژواک صدای کارگران و ستمدیدگان و انعکاس مطالبات کارگران، زنان، خلقهای تحت ستم و تمامی تودههای تحت ستم، با هر آنچه در توان دارند از خیزش مردم پشتیبانی کنند و افکار عمومی جهان را نسبت به انقلاب ایران، خطراتی که این انقلاب را تهدید میکند و دسیسههای قدرتهای بزرگ آگاه سازند.
جمهوری اسلامی دشمن زحمتکشان نوکر غارتگران نابود باید گردد!
نان کار مسکن آزادی استقلال!
هیچ جامعه ای بدون آزادی زنان، آزاد نیست!
با ایمان به پیروزی راهمان
چریکهای فدایی خلق ایران
۱۸ اکتبر ۲۰۲۲ برابر با ۲۶ مهر ماه ۱۴۰۱
از همین دسته
قتل عام دهشتناک پناهجویان افغان توسط جمهوری اسلامی محکوم است!
صهیونیسم و تشدید تنشها در منطقه!
فاجعه مرگ کارگران معدن در طبس!