نگاهی به صحنه مبارزه مردم با جمهوری اسلامی به روشنی نشان می دهد که هر روز مبارزه علیه رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی ابعاد وسیع تری می یابد. در ماه های اخیر مبارزات بازنشستگان برجستگی خاصی داشته و در شهرهای مختلف شکل گرفته و ادامه یافته است. از جمله در ششم بهمن ماه (1399) بیش از 3 هزار بازنشسته در ادامه اعتراضاتشان در مقابل سازمان برنامه در تهران و در هفتم بهمن در مقابل اداره تامین اجتماعی دست به تجمع اعتراضی زدند. یکی از مهمترین خواسته های آنها اجرای ماده 96 قانون تامین اجتماعی و اختصاص بودجه کافی برای اجرای دقیق همسانسازی حقوق ها در سال آینده بود. همچنین در ۱۸ بهمن ماه، شماری از بازنشستگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی، در اعتراض به عدم رسیدگی به مطالباتشان، در ساختمان کانون بازنشستگان تبریز دست به تجمع اعتراضی زدند و خواستار استعفای رئیس کانون کارگران بازنشسته استان آذربایجان شرقی شدند. این تجمع اعتراضی مسالمت آمیز با دخالت نیروهای انتظامی در تبریز با خشونت تمام سرکوب شد.
به رغم همه وحشیگری های نیرو های سرکوب جمهوری اسلامی، مبارزات و اعتراضات بازنشستگان خاموش نگشته است. در روز یکشنبه ۲۶ بهمن ماه، جمعی از کارگران بازنشسته مقابل مجلس شورای اسلامی دست به تجمع اعتراضی زدند. این کارگران بازنشسته در تجمع خود اعلام کردند که در شرایطی که سبد معیشت و خط فقر، ۹ میلیون تومان است، دستمزد ما با احتساب مزایای همسانسازی، زیر ۳ میلیون تومان می باشد که به هیچوجه تکافوی زندگی را نمی دهد. به همین دلیل این کارگران بازنشسته فریاد می زدند که مستمریها ، بایستی به اندازه هزینههای زندگی افزایش یابد. کارگران بازنشسته در تداوم حرکت اعتراضی خود در مقابل سازمان برنامه و بودجه تجمع کردند و خواستار مذاکره با مقامات این سازمان در ارتباط با مطالبات خود و رفع تبعیض در اختصاص بودجهها شدند. ولی رئیس این سازمان حاضر نشد در جمع بازنشستگان کارگری حاضر شده و حتی خواست های معترضین را بشنود.
همزمان با تجمع سراسری بازنشستگان در شهرهای مختلف، در همان روز ۲۶ بهمن ماه در سنندج هم بازنشستگان دست به تجمع اعتراضی زدند. آنها ضمن اینکه خواهان همسانسازی حقوق خود شدند، در این رابطه بیانیه ای هم منتشر نمودند. این تجمع مبارزاتی با توجه به این واقعیت که سردمداران جمهوری اسلامی در عمل توجهی به مطالبات بازنشستگان نشان نمی دهند ادامه یافت و در روز چهارشنبه ۲۹ بهمن ماه، کارگران بازنشسته سنندج بار دیگر همزمان با تهران تجمع کردند و خواستار افزایش عادلانه مستمریها و رسیدن به خط فقر، تخصیص بودجه مناسب برای همسانسازی حقوق بازنشستگان کارگری و همچنین ارائه خدمات درمانی رایگان شدند.
در روز 29 بهمن در پاسخ به فراخوان سراسری بازنشستگان، کارگران بازنشسته در دیگر شهرهای ایران نیز دست به تجمعات اعتراضی زدند که در این میان به طور مشخص می توان به مبارزات بازنشستگان در مشهد، زنجان، گرگان، رشت و شهرهائی در خوزستان اشاره نمود. در خوزستان معترضین شعار می دادند که “حقوق ما ریالیه، هزینهها دلاریه” و ” تبعیض و بیعدالتی محکوم است ، محکوم است”.
هر چه می گذرد تعداد بسیار بیشتری از بازنشستگان تحت فشار های معیشتی به اعتراض و مبارزه بر می خیزند. آنان با تداوم تجمعات و اعتراضات خود خواهان رسیدگی به مطالبات مزدی و معیشتی شان هستند. بازنشستگانی که در تهران در مقابل نهاد های دولتی و مجلس شورای اسلامی دست به تجمع زده، می گویند که باید مستمری ها به اندازه هزینه های زندگی افزایش یابد. و همچنین تا پایان سال خواستار متناسب سازی شده اند. دلیل تداوم مبارزات بازنشستگان آن است که رژیم ددمنش جمهوری اسلامی در مقابل همه اعتراضات بازنشستگان، با بهانه هایی از قبیل کسری بودجه، خالی بودن صندوق بازنشستگی و غیره از پذیرش خواست بازنشستگان خودداری می نماید.
امروز یکی از مهمترین و بارزترین مشکلات بازنشستگان و مستمری بگیران، سطح پائین حقوق های آنان میباشد که هیچگونه همگونی با هزینه های زندگی آنان ندارد و کفاف زندگی شان را به هیچ وجه نمی دهد و بدرستی خشم و انزجار آنان را بیش از بیش بر افروخته است، به عنوان مثال در یکی از اعتراضات و تجمعات بازنشستگان و مستمری بگیران که در تهران، مقابل سازمان برنامه و بودجه برگزار گردید، یکی از معلمان بازنشسته در این تجمع اعتراضی چنین گفت: از فقر و بی پولی به ستوه آمده ایم: دستمزدی که به عنوان مستمری بعد از 30 سال تدریس و جهاد در راه تعلیم و تربیت دریافت می کنیم، 10 روز ماه را هم کفاف نمی دهد، بقیه را چطور باید سر کنیم. سطح پائین حقوق بازنشستگان که حدود دو میلیون و هشتصد هزار تومان می باشد در واقع یک چهارم خط فقر است. خط فقری که حتی دست اندرکاران رژیم حاکم هم آن را تائید کرده و از آن سخن می گویند. تازه در چنین شرایطی بازنشستگانی هم هستند که حتی همین حقوق را هم دریافت نمی کنند و فقط 800 یا 900 هزار تومان حقوق بازنشستگی آنان می باشد. بی دلیل نیست که بازنشستگان در اغلب اعتراضات و تجمعات شان شعار “خط فقر 9 میلیون، حقوق ما 2 میلیون” را فریاد می زنند. آنها با این سطح حقوق، حتی توان تهیه و خرید نیازهای اولیه زندگی برایشان غیر عملی می باشد.
نکته قابل تأکید آن است که درست در شرایط اقتصادی بسیار ناگواری که جمهوری اسلامی برای بازنشستگان و مستمری بگیران به وجود آورده است و در شرایطی که مبارزات بازنشستگان در خیابان جریان داشت، در رسانه های کشور خبری منتشر شد مبنی بر اینکه 230 میلیون تومان به عنوان حق الزحمه اولین ماه نمایندگان مجلس به حساب آنان (290 نماینده مجلس یازدهم) واریز می شود. حسین جلالی نماینده مردم رفسنجان و انار در شانزدهم تیر ماه اعلام نمود که: برای اولین حقوق نمایندگی 11 میلیون تومان واریز شد، به علاوه 200 میلیون تومان بابت مسکن و 20 میلیون تومان هم برای سایر هزینه ها و همه اینها به حساب نمایندگان مجلس واریز شد. به این ترتیب، اگر بخواهیم مجموع حقوق اولیه این 290 نفر از مفتخوران مجلس را نشان دهیم، یعنی 230 میلیون تومان را به تعداد 290 نماینده مفتخور ضرب نمائیم، به رقم 66 میلیارد و 700 میلیون تومان می رسیم که به حساب آنان واریز گردیده است. این در حالی است که حقوق بازنشستگان کشور 3 تا 4 برابر زیر خط فقر می باشد و دولت مدعی است بودجه برای افزایش حقوق آنان ندارد. طبیعی است که در شرایط زندگی زیر خط فقر مشاهده چنین تبعیضی قلب همه دردمندان و بازنشستگان را به درد آورد. رژیمی که ادعا می کند پول ندارد تا حقوق بازنشستگان را افزایش دهد در عمل اما میلیارد ها تومان به جیب نمایندگان مفتخور مجلس می ریزد و یا در راستای تامین منافع اربابان امپریالیستش میلیارد ها دلار صرف تقویت گروه های مرتجع وابسته به امپریالیسم در لبنان، سوریه، فلسطین و منطقه می کند و با دست و دلبازی باورنکردنی انواع خدمات اجتماعی رایگان و یا مسکن مجانی در جهت تقویت ارتجاع منطقه در اختیار آنان قرار می دهد. در همین رایطه یکی از بازنشستگان معترض در اراک در تجمع بازنشستگان این شهر گفت: “وزارت مسکن در لبنان و فلسطین شهرک می سازد، وزارت صنایع در کربلا، کارخانه پتروشیمی می سازد، در نجف بیمارستان 2000 تختخوابی می سازد و اینها همه از پول ما و پول ملت می باشد”. واقعیت این است که همه این هزینه ها در شرایطی است که دولت مدعی است برای افزایش مستمری بازنشستگان پولی وجود ندارد.
بیش از چهل دو سال از حیات ننگین جمهوری اسلامی، این رژیم حافظ منافع سرمایه داران وابسته و اربابان امپریالیست اش می گذرد و در این فاصله روزی نبوده که این رژیم جنایتکار جهت تسهیل چپاولگری های بورژوازی حاکم به ترفندهای جدیدی علیه حقوق کارگران، زحمتکشان، بازنشستگان و دیگر اقشار تهیدست جامعه متوسل نگردیده باشد. یکی از این ترفندها، مکیدن خون بازنشستگان و مستمری بگیران توسط این زالوصفتان از طریق چپاول منابع سازمان تامین اجتماعی و عدم افزایش حقوق های بازنشستگان به نسبت رشد تورم می باشد. با رشد و گسترش نظام سرمایه داری وابسته که در ذات خود گرانی، فقر، گرسنگی، حاشیه نشینی، زندان، اعدام و دیگر مصائب و مشکلات را به همراه دارد، روزی نبوده است که حقوق ناچیز بازنشستگان مورد دستبرد دولت قرار نگیرد. به همین دلیل هم بازنشستگان و مستمری بگیران ایران از بدو بوجود آمدن رژیم خونخوار جمهوری اسلامی در زیر شدیدترین فشارهای اقتصادی و سیاسی قرار داشته اند و همواره جمهوری اسلامی از پاسخ به خواستهای آنها سر باز زده است. وعده های دروغین و سرکوب و اعمال دیکتاتوری لجام گسیخته پاسخ همیشگی این رژیم به بازنشستگان بوده است. کسانی که بیش از 30 سال کار کرده و از حقوقشان برداشت شده به امید آن بوده اند که در زمان بازنشستگی زندگی شایسته ای داشته باشند. اما آنها در زیر سلطه جمهوری اسلامی می بینند که مستمری دریافت می کنند که چهار بار زیر خط فقر قرار دارد.
واقعیت این است که در طی حکومت ددمنشانه جمهوری اسلامی مردم ایران هر روز با پوست و گوشت و استخوانشان ظلم ها و ستم ها و اجحافات این رژیم ضد مردمی را لمس و تجربه کرده اند. به همین دلیل هم در دوران سطه این رژیم روزی نبوده که ما شاهد مبارزه مردم به شکل های مختلف نباشیم. باید با درس گیری از قیام های خونین 96 و 98 که طی آنها توده ها در 160 شهر و روستای کشور زمین را زیر پای سرمایه داران و استثمارگران رژیم وابسته جمهوری اسلامی به لرزه در آوردند ، در جهت متشکل شدن گام بر داشت. واقعیت این است که انقلاب تنها راه رهایی مردم ما و بازنشستگان از دست دژخیمان حاکم می باشد. تنها انقلاب می تواند توده های ستمدیده و مبارز و کارگران و زحمتکشان و بازنشستگان را از زیر سلطه امپریالیستها و جنایتکاران تاریخ آزاد سازد و دمکراسی و زندگی سعادتمند را به توده ها و جامعه به ارمغان بیاورد. پس بازنشستگان باید دست در دست کارگران و کشاورزان و زنان و دانشجویان و خلق های تحت ستم در راه تحقق این انقلاب گام بردارند.
اکبر نوروزی
بهمن 1399
از همین دسته
قطارهای بدون درب! (2)
قطارهای بدون درب!
از صمیم قلب در وصف رفیق بهروز دهقانی (نامهای از صمد بهرنگی*)