به نقل از: ماهنامه کارگری ارگان کارگری چریکهای فدایی خلق ایران
شماره ۹۲، پانزدهم شهریورماه ۱۴۰۰
در سالهای ۶۰ و ۶۱ تقریبا روزی نبود که دژخیمان جمهوری اسلامی دسته دسته جوانان آزادیخواه و کمونیست را اعدام نکنند و با وقاحت تمام اخبار این جنایات را در روزنامههای خود انعکاس ندهند. در آن سالهای خونین و فراموش نشدنی، سیاهچالهای خمینی مملو از انقلابیونی بود که با جسارت و تهور باور نکردنی بر ریش جادوگر پیر تف انداخته و بی باکانه بر آرمانهای انقلابی خود پای میفشردند. اینها جوانانی بودند که برای ساختن دنیایی نوین و انسانی بر ضرورت نابودی ارتجاع جمهوری اسلامی تاکید داشتند.
یکی از آن جانهای شیفته، چریک فدایی خلق رفیق علی مهمی بود که رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی در خردادماه سال ۶۱ با حلقآویز کردن وی لکه سیاه دیگری بر پرونده سراسر جنایت و ددمنشی خود افزود.
هزاران مبارزی که در آن سالهای یورش ارتجاع به تودههای انقلابی جهت سرکوب قطعی انقلاب آنها به خاک افتادند به نسلی تعلق داشتند که در عنفوان جوانی آتش انقلاب سالهای ۵۶-۵۷ را شعلهور ساختند. نسلی که برای نابودی رژیم وابسته به امپریالیسم سلطنت پهلوی، ایران را به صحنه انقلابی بزرگ تبدیل نمودند که متاسفانه به دلیل نداشتن یک رهبری انقلابی به فرجام نرسید و با هدایت امپریالیستها در نیمه راه “ملا خور” شد.
در سالهایی که شعلههای انقلاب زبانه میکشید سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به دلیل مبارزه مسلحانه رزمندگان چریک فدایی در زیر سلطه دیکتاتوری رژیم شاه با استقبال وسیع تودهها و جوانان مواجه شده بود.
رفیق علی مهمی نیز یکی از جوانانی بود که به صفوف هواداران آن سازمان پیوست چرا که از انحراف این سازمان از خط اصلی بنیانگذاران آن اطلاع نداشت و به همین دلیل انتظار داشت این سازمان هم با پایبندی به آرمانها، سنتها و ارزشهای انقلابی پیشین خود با توطئههای دشمنان رنگارنگ انقلاب مقابله کرده و کارگران و ستمدیدگان را برای ادامه انقلاب تا رسیدن به آزادی و سوسیالیسم هدایت کند. اما متاسفانه سازمان مذکور به دلیل رشد اپورتونیسم در درونش و سلطه یک رهبری سازشکار و غیر انقلابی بر آن قادر به پاسخگویی به این ضرورت نبود.
سازمان چریکهای فدایی خلق بعد از قیام بهمن ۵۷ نه تنها به این وظیفه انقلابی پاسخ نمیداد بلکه برعکس، با روی کار آمدن دار و دسته مرتجع خمینی توسط امپریالیستها از رهبری خمینی جنایتکار به عنوان رهبری “ضد امپریالیست” سخن گفته و راه مماشات با جمهوری اسلامی را در پیش گرفته بود. اما این سیاستهای سازشکارانه نمیتوانست مورد قبول مردم و نیروهای آگاه و انقلابی قرار گیرد.
بسیاری از مسائل مطرح بود که در میان هواداران سازمان بدون پاسخ میماند. از این رو کم کم بسیاری از هواداران روند جدایی از این سازمان را آغاز کردند. با اعلام موجودیت طرفداران تئوری مبارزه مسلحانه که از شکست قیام بهمن و ضرورت تلاش برای ادامه انقلاب سخن میگفتند و ماهیت رژیم جدید را نیز همانند رژیم شاه، وابسته به امپریالیسم ارزیابی میکردند رفیق علی مهمی همراه با تعدادی از همفکرانش در بندر عباس به هواداری از این خط و تشکیلات دوباره ایجاد شده چریکهای فدایی خلق برخاست. در همین راستا وقتی هواداران چریکهای فدایی خلق در بندر عباس جنبش دانشآموزی ۱۹ بهمن را در این شهر سازمان دادند رفیق علی به این جنبش پیوست و یکی از فعالین این حرکت گردید.
بر بستر فعالیتهای مبارزاتی جنبش دانشآموزی ۱۹ بهمن بود که هستههای سیاسی نظامی نیز در بندر شکل گرفت. در اواخر سال ۵۹ رفیق علی به دلیل مجموعه فعالیتهای انقلابیاش برای دشمن شناخته شد و اجبارا زندگی مخفی در پیش گرفت.
یکبار رفیق علی در جهت پیشبرد برنامههای هستههای سیاسی نظامی همراه با رفقا حسین روحانی و غلامعلی علمشاه اقدام به مصادره ماشینی میکنند که این اقدام با موفقیت انجام میشود. اما متاسفانه وقتی رفقا با این ماشین عازم محلی بودند توسط پلیس راه به دلیل فقدان مدارک ماشین دستگیر میشوند. با این حال برخورد هشیارانه این رفقا باعث گمراهی پلیس میشود. در برخورد به پلیس هر سه رفیق از بیان مشخصات اصلی و آدرس اصلی خود خودداری میکنند و طوری نقش بازی میکنند که پلیس هیچ شکی به سیاسی بودن آنها نمیکند. امری که داستانسازیهای این رفقا را موجه جلوه داده و شک پلیس را بر نمیانگیخت این واقعیت بود که آنها به خاطر زندگی مخفیای که داشتند سر و وضع خود را کاملا تغییر داده بودند. به همین دلیل این سه رفیق به جرم دزدی ماشین به زندان بندر عباس، بند زندانیان عادی منتقل میشوند و پس از مدتی از زندان آزاد میشوند. رفیق علی و دو رفیق همراهش بار دیگر با یاران خود ارتباط میگیرند.
با توجه به یورش سراسری جمهوری اسلامی به تودههای سراسر ایران بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، رفقای بندرعباس نیز با توجه به اقدامات انقلابی خود در این شهر شدیدا زیر ضرب دشمن قرار گرفته بودند. متاسفانه در جریان این تعرضات پاسداران جهل و جنایت جمهوری اسلامی توانستند چریک فدایی خلق رفیق علی مهمی را دستگیر کنند. این رفیق انقلابی در زندان پس از تحمل شکنجههای ددمنشانه در خرداد سال ۶۱ در حالی که تنها ۲۰ سال از زندگیاش میگذشت به دار کشیده شد و جنبش انقلابی خلقهای ما یکی از صمیمیترین یاران خود را برای همیشه از دست داد.
تردیدی نیست که خاطره دلاوریها و شجاعت این رفیق دلیر بندری و مبارزاتش همیشه در یاد مردم ایران باقی خواهد ماند. چرا که درست به خاطر تاثیر مبارزات انقلابی چنین سروهای آزاده و پایداری آنها در زندانهای قرون وسطایی بود که رژیم جمهوری اسلامی هرگز قادر به خاموش کردن مبارزات بر حق و انقلابی مردم ما نشد و امروز نیز بیش از هر وقت دیگر مورد خشم و نفرت شدید تودهها قرار دارد.
یاد رفیق علی مهمی گرامی و راهش پر رهرو باد!
از همین دسته
درباره زندگی چریک فدایی خلق، رفیق فریده غروی
درباره زندگی چریک فدایی خلق، رفیق محمود نمازی
درباره زندگی چریک فدایی خلق، رفیق علی بُرنشان