به نقل از ماهنامه کارگری، ارگان کارگری چریکهای فدایی خلق ایران
شماره ۱۰۵، پانزدهم مهرماه ۱۴۰۱
بیش از سه هفته است که تودههای ستمدیده ما در همه استانهای کشور و در دهها شهر به خیابانها آمده و سلطه رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی را به چالش کشیده، با نیروهای سرکوبگر و جنایتکار درگیر شده و هر کجا توانستهاند مراکز سرکوب جمهوری اسلامی را مورد یورش قرار داده و به آتش کشیدهاند. خیزش بزرگ تودههای ستمدیده که دانشجویان مبارز در اعتراضاتشان در همبستگی با این مبارزات فریاد میزنند “بهش نگید اعتراض، اسمش شده انقلاب” به واقع انقلابی است که طی آن در مصاف بین نیروهای انقلاب و ضد انقلاب، ایران به صحنه یک جنگ داخلی خونین تبدیل شده است.
در این جنگ خونین در یک سو کارگران و ستمدیدگان و زنان و جوانان قرار دارند که سلاحشان سنگ و کوکتل مولوتف همراه با جسارت و اراده پولادین میباشد و در سوی دیگر گلهای از اراذل و اوباش حکومتی که به مدرنترین سلاحها مسلح بوده و برای سرکوب این جنبش بزرگ تاکنون از هیچ جنایتی دریغ نورزیدهاند. از شلیک گلولههای ساچمهای گرفته تا پرتاب گاز اشک آور و از لت و پار کردن جوانان انقلابی در زیر باتوم گرفته تا دستگیری معترضین و اِعمال شکنجه بر آنها در همان خیابان و در جلوی چشم همگان و بالاخره شلیک گلولههای جنگی و کشتار مردم، تماما اعمال ضد انقلابی هستند که نیروهای مسلح وحشی علیه تودههای بهپاخاسته انجام میدهند.
واقعیت این است که کارگران و همینطور دیگر قشرهای فرودست همچون همه خیزشهای قبلی به صورت فردی وسیعا در جنبش انقلابی جاری شرکت دارند. این نمایانگر آن است که به دلیل فقدان تشکلهای مستقل کارگری و سازمان کمونیستی در پیوند با کارگران، صفوف این طبقه پراکنده بوده و این طبقه هنوز نتوانسته است به صورت سازمانیافته و با پرچم خود در این جنبش حضور یابد. اما فقدان یک تشکیلات انقلابی که بیانگر خواست کارگران و نزدیکترین متحد آنها باشد به دشمنان مردم امکان میدهد تا با اتکا به فریبکارانهترین شیوهها با زنانه جلوه دادن این انقلاب زمینههای عینی طبقاتی و مطالبات کارگران و ستمدیدگان را به حاشیه رانده و شرایط را برای جدایی انداختن بین صفوف معترضین آماده سازند. در حالیکه هر کارگر آگاهی میداند که انقلاب کار تمامی تودههاست و نمیتوان با تکیه بر جنسیت آنرا تقسیم بندی کرد.
در مورد زنان نیز که تحت سلطه رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی ستمهای بیشمار و طاقت فرسا بر آنان اعمال میشود، واقعیت این است که رهایی از ستم و دستیابی به آزادی برای زنان ایران در گرو نابودی سیستم سرمایهداری وابسته حاکم بر کشور میباشد و تساوی حقوق زن و مرد و کارگر زن با کارگر مرد تنها هنگامی امکان تحقق پیدا میکند که طبقه کارگر چه زن و چه مرد بتوانند متشکل شده و نظم سرمایهداری ظالمانه حاکم را در هم شکنند.
تجربه همچنین نشان داده است که با توجه به ساخت اقتصادی حاکم بر جامعه ما، بدون رهبری طبقه کارگر، شورش گرسنگان و خیزشهای تودهای قادر به دستیابی به همه اهداف خود نیستند. بنابراین ضروری است که کارگران پیشرو با تلاشی مضاعف، دیگر کارگران را هر چه بیشتر به اعلام همبستگی با این خیزش دعوت کرده و به ویژه خواستهای اقتصادی و طبقاتی خود را به صورت کاملا مشخص بیان بکنند. اهمیت این امر در آن است که دشمنان ما چه در خود ایران و چه در خارج میکوشند با طرح شعارهای کلی و بی محتوا همه ستمدیدگان را زیر چتر خود گرفته و خواستهای واقعی کارگران و دیگر ستمدیدگان جامعه را لاپوشانی کنند. همچنین کارگران پیشرو باید از شکافهایی که بر اثر این مبارزات در اینجا و آنجا در دیکتاتوری حاکم پیش میآید برای سازمان دادن صفوف خود سود جویند.
کارگران پیشرو باید بدانند که همانطور که سرنوشت انقلاب کنونی به توانایی آنها در اعمال رهبریشان وابسته است تداوم این انقلاب و تضعیف هر چه بیشتر دیکتاتوری حاکم نیز در سرنوشت آنها نقشی بزرگ ایفا میکند. بنابراین باید همراه با روشنفکران انقلابی با شکل دادن به هستهها و گروههای سیاسی-نظامی سلطه دیکتاتوری حاکم و نیروهای ددمنش سرکوبگرش را آماج حملات خود قرار بدهند تا شرایط هر چه بیشتر برای سازماندهی کارگران و پشتیبانی از خیزش تودهها مهیا گردد.
از همین دسته
در همبستگی با مبارزات خستگیناپذیر بازنشستگان کشور!
پس از فاجعه مرگ کارگران معدن طبس، چیزی در معدن عوض نشده است!
انفجار معدن طبس جنایتی آشکار علیه کارگران معدن!