به نقل از: سرمقاله پیام فدایی ارگان چریکهای فدایی خلق ایران
شماره ۲۴۴، آبانماه ۱۳۹۸
زمانی که این نشریه برای چاپ آماده میشد، بار دیگر خبر امیدبخش انفجار خشم تودههای به جان آمده در شهرهای استانهای سراسر ایران (در خبرها از آن بیش از صد شهر نام میبرند) علیه ظلم و استبداد رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی همچون صاعقهای آسمان پر التهاب میهن ما را درنوردید و بارقههای امید به تغییر وضع جهنمی موجود را بر دل تمامی محرومان و ستمدیدگان ایران و منطقه افشاند. افزایش ۳۰۰ درصدی نرخ بنزین، که در چارچوب سلطه نظام سرمایهداری وابسته به امپریالیسم و حاکمیت یک اقتصاد انگلی بر کشور ما معنایی جز یک جهش سرسام آور دیگر در روند صعودی گرانی و تورم و بیکاری و در نتیجه چشم انداز سقوط زندگی محنت بار میلیونها تن دیگر از کارگران و زحمتکشان به مرداب فقر و نابودی ندارد، انداختن آتشی دیگر به انبار باروت خشم و نفرت فروخورده تودهها بود و آنها را واداشت تا بهرغم سلطه اختناق و سرکوب وحشیانه حکومت بار دیگر با مایه گذاردن از جان خود، خیز بلند دیگری برداشته و برای نابودی هیولای جمهوری اسلامی و تحقق شعار نان، کار، آزادی به مصاف با آن بروند.
حکومت ادعا میکند که یورش به سفره محقر گرسنگان به منظور غلبه بر “کسری بودجه” بالاییهاست. اما مگر مردم ما کوچکترین نظارتی بر عواید نجومی دولت و شیوههای مصرف آن در برنامههای حکومت دارند که اکنون باید جبران مافات کسری آن را بکنند؟ ادعا میکند که با عوایدی که از گران کردن بنزین به دست می آورد به محتاجان یارانه خواهد پرداخت. اما مگر با گران شدن بنزین دیگر کالاها نیز گران نمیشوند، پس این یارانه به چه کار محتاجان می آید؟! تازه قشر وسیعی از جامعه امروز یا با موتور کالاهایی را جابهجا میکنند و یا مسافرکشی میکنند و یا در حاشیه شهرها زندگی میکنند و برای کار در شهر مجبورند ماشین سوار بشوند. تاثیرات مخرب گرانی بنزین روی کار و زندگی این بخش از “محتاجان” چه میتواند باشد؟
افزایش مرگبار قیمت سوخت به رغم تمامی عوامفریبیهای جمهوری اسلامی در توجیه عملی نمودن آن در لحظه حاضر، گام دیگری در چارچوب یک برنامه کلان اقتصادی و سیاست “جراحی اقتصادی” میباشد که از سوی سرمایه داران غارتگر جهانی و نهادهای اقتصادی آنان مثل بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، در اقتصاد وابسته و بحران زده ایران طراحی شده است. هدف این سیاست مرگبار هر چه مطلوبتر نمودن شرایط استثمار و غارت نیروی کار و منابع طبیعی موجود در بازار ایران برای سرمایههای غارتگر امپریالیستی و پرتر کردن جیب سرمایهداران حاکم بر ایران میباشد که با لفافههای پر طمطراقی نظیر “اصلاح” در ساختار اقتصادی و گسترش “بازار آزاد” و تشویق “خصوصی سازی” با ادعای ایجاد “رشد اقتصادی” طراحی شده است. این برنامه اهریمنی که شرایط را برای غارت منابع طبیعی و نیروی کار ارزان توسط سرمایههای امپریالیستی تسهیل میسازد، در همه کشورهای تحت سلطه امپریالیستها نظیر ایران باعث گسترش فقر و فلاکت و بیکاری و گرسنگی و قبر خوابی و فحشا و غیره گشته تا جایی که تودههای فرودست برای سیر کردن شکم خود به زباله گردی روی آورده اند.
اکنون جمهوری اسلامی در شرایطی مجبور به اجرای این طرح گشته است که در شرایط بحرانی غیر قابل انکاری به سر میبرد، اوضاعی که برخی مشخصههای آن فشار تحریمهای اعمال شده از طرف آمریکا (در چهارچوب سیاست “ایران هراسی” و در رقابت با امپریالیستهای رقیبش) و عواقب سیاستهای مملکت بر باد ده این رژیم چون صرف دهها میلیارد دلار به منظور حمایت از سگان زنجیری امپریالیسم در کشورهای منطقه مثل عراق و سوریه و یمن و لبنان، و همچنین دزدی و غارت خزانه کشور از طرف خود دست اندرکاران رژیم میباشد. این واقعیت که خود حاصل وابستگی اقتصاد ایران به امپریالیسم و پیشبرد سیاستهای امپریالیستی از طرف این رژیم در منطقه و به طور کلی نتیجه حاکمیت یک رژیم ضد خلقی در ایران میباشد، تاثیرات فاجعه باری را بر زندگی تودهها بر جای گذارده و شرایط مرگباری را موجب شده که کمر آنها را خم نموده است. شدت این اوضاع بحرانی چنان است که روحانی فریبکار نیز به آن اعتراف نموده و فریاد میزند رژیمش هیچ گاه در چنین وضع وخیمی به لحاظ اقتصادی قرار نداشته و پولی در بساط (البته برای مردم) ندارد. اما چنین اوضاع غیر قابل تحملیست که گرسنگان و محرومان را بار دیگر برای دفاع از بقای خود و خانوادههای گرسنهشان و برای تغییر سرنوشت و زیر و رو کردن مناسبات ارتجاعی حاکم، به صحنه رزم با حافظان و گزمکان نظام حاکم کشانیده است. به صورتی که زنگنه وزیر نفت بی شرم ارتجاع حاکم مطرح کرد،رژیم تا حد “تحمل تودهها” گران کردن بنزین را در برنامه خود گذاشته بود ولی ابعاد و شدت قیام خشماگین تودههای ما به آنان خیلی زود احتساب غلطشان از “تحمل” و قدرت تودهها را آشکار ساخت.
اکنون و در این روزهای سرنوشتساز تودهها یکبار دیگر وارد نبرد مرگ و زندگی با دشمنان تا بن دندان مسلحشان شده اند و با فداکاری و از جان گذشتگی با دست خالی و یا با چوب و سنگ به دفاع از شرف و انسانیت و حقوق خود پرداخته اند و با فریاد “مرگ بر جمهوری اسلامی“، “مرگ بر خامنه ای”، “مرگ بر روحانی”، “مرگ بر اصل ولایت فقیه”، “مرگ بر وطن فروش خائن”، “میمیریم، ذلت نمیپذیریم”، ” به پا خیز منجی خود تو هستی”، و… دهها شهر اشغال شده میهنمان را به جبهههای جنگ گرسنگان با غارتگران بدل کرده اند. جوانان عاصی و مبارز در خطوط مقدم گزمههای رژیم، و در پاسخ به زوزه عملههای “اصلاح طلب حکومتی” و غیر حکومتی که از قیام کنندگان بیشرمانه میخواهند در مقابل قهر و گلوله و خشونت حیوانی اعمال شده از سوی حکومت، “مسالمت” و آشتی نشان دهند؛ مراکز سرکوب نظیر کلانتریها و بسیج، مراکز غارت نظیر بانکها و موسسات مالی و نهادهای نشر ایدئولوژی ضد انقلابی طبقه حاکم مثل دفاتر امام جمعه و مراکز اسلامی را با خاک یکسان کرده و به تلی از خاکستر بدل کرده اند. خروش گرسنگان زمین را بار دیگر در زیر پای حاکمان استثمارگر و سرکوبگر لرزانده و آنها اعتراف میکنند که “عمق” خیزش اخیر حتی از عمق قیامهای مردمی قبلی در سال ۸۸ و ۹۶ بیشتر بوده است. تا جایی که خبرگزاری فارس مینویسد: “گزارش میدانی خبرنگاران ما از سراسر کشور” نشان میدهد که “اشرار و ضد انقلاب” (بخوان توده محرومان به قیام برخاسته) “با گستره کمتر اما عمق بیشتر خسارات و خرابکاری داشتند” این خبرگزاری حکومتی سپس در توضیح “عمق بیشتر” خیزش مردم به حملات آنها به نهادهای سرکوبگر و به آتش کشیدن ادارات دولتی و بانکها و حمله به حوزههای علمیه و کلانتریها و گشودن آتش به سوی مزدوران رژیم در برخی موارد، اشاره میکند. اعترافی که در واقع از عمق و شدت خشم استثمارشوندگان از دژخیمان حاکم و واکنش طبیعیشان در مقابل شدت ظلم و سرکوب رژیم جمهوری اسلامی خبر میدهد.
در روزهای گذشته دهها تن از تودههای بیگناه و جویای حق خویش، به دستور رهبران حکومت مزدور حاکم با آتش گلوله مستقیم دژخیمان رژیم کشته شده اند، تعداد بیشماری مجروح و چند هزار نفر از تظاهر کنندگان خواهان عزت و شرف انسانی توسط ضد خلقیان حاکم دستگیر شده اند _که البته خود ایادی رژیم به دستگیری بیش از ۱۰۰۰ تن اعتراف میکنند._
یاد جانباختگان این قیام مردمی را پاس داریم و فداکاری این توده عظیم به پا خاسته را با تمام توان ارج گذاری کنیم. به جوانان مبارز در صحنه این پیام مهم مبارزاتی که صحتش در تمام خیزشهای سالهای اخیر به طور آشکار ثابت شده را برسانیم که در مقابل یک حکومت تا بن دندان مسلح که کمترین ندای مخالف را بر نمیتابد و تنها زبان زور و گلوله را میفهمد باید به سازماندهی خود پرداخت، متشکل شد و با یک برنامه مناسب و سلاح موثر به نبرد پرداخت. زیر پرچم “تشکل، تسلیح ، اتحاد، مبارزه، پیروزی” امکان پیشروی مبارزات دلاورانه کنونی و چشم انداز پیروزی را میتوان فراهم نموده و در مقابل تودههای به میدان آمده قرار داد. تشکیل هستههای سیاسی-نظامی و دست زدن به عملیات پارتیزانی یا همان چریکی، گام نخستین برای پاسخ به ضرورت شکستن بن بست کنونی و تغییر موازنه به نفع میلیونها تن از استثمار شدگانیست که با هدف براندازی نظام ضد خلقی حاکم بر خاسته اند. مقابله با زور سازمانیافته حکومت و نیروی سرکوبش در مسیر سازماندهی قدرت و تجهیز نیروی بنیان برافکن تودهها ی متحد تنها راه رهایی کارگران و زحمتکشان ماست.
در خارج از کشور، دفاع از قیام تودههای رنجدیده که برای رسیدن به جامعه آزادی که در آن “نان، مسکن و کار و آزادی” برای همگان تضمین شده باشد یک وظیفه مبرم مبارزاتیست. برخیزیم و در حد توان صدای رزمندگان این قیام و پیام پیکار آنها با اهریمنان حاکم را به گوش جهانیان برسانیم و آنان را در مسیر نابودی اهریمنان حاکم یاری دهیم.
آبان ۱۳۹۸
پیام فدایی (fadaee.org)
از همین دسته
سوریه جنگی که ماسکها در آن به کنار زده شد!
جلوهای دیگر از مواضع پرو-امپریالیستی “حزب کمونیست کارگری”
دربارهی انقلاب ما! (لنین)