به نقل از ماهنامه کارگری ارگان کارگری چریکهای فدایی خلق ایران
شماره ۱۰۴، پانزدهم شهریورماه ۱۴۰۱
این روزها هیچ کارگری نیست که وقتی برای خرید به بازار میرود به دلیل افزایش روزمره قیمتها مجبور نشود بخش بیشتری از دستمزد خود را جهت تهیه مایحتاج اولیه زندگی بپردازد و یا از خرید یک سری کالاهای مورد نیازش اجبارا چشمپوشی کند. بی دلیل نیست که کارگران در تظاهرات اعتراضی خود فریاد میزنند: تورم و گرانی، بلای جان ملت.
افزایش قیمتها ذاتیِ نظم سرمایهداری حاکم میباشد و یکی از روشهایی است که با آن سرمایهداران دسترنج کارگران را هر چه بیشتر به یغما میبرند. با روی کار آمدن رئیسی جنایتکار و برنامه “جراحی اقتصادی” وی، _که گام دیگری در جهت پیشبرد برنامههای اقتصادی نهادهای امپریالیستی نظیر صندوق بین المللی پول میباشد_ رشد قیمتها شتاب هر چه بیشتری گرفته و زندگی کارگران را شدیدا تحت فشار گذاشته است؛ تا جایی که یک سری از کالاهای مورد نیاز خانوادههای کارگری اساسا از سفره کارگران ناپدید گشتهاند. کار به آنجا کشیده که خود مقامات جمهوری اسلامی اعتراف میکنند که بهای گوشت و مرغ و برنج آنچنان افزایش یافته که از “سبد غذایی بسیاری از ایرانیان” حذف شده است.
برای نمونه در فاصله کوتاهی قیمت برنج از کیلویی ۳۰ هزار تومان به ۱۵۰ هزار تومان رسیده یعنی ۵ برابر شده و حتی نان و پنیر یعنی سادهترین غذای مرسوم در بین ستمدیدگان نیز به عذایی “لاکچری” بدل گشته است. واضح است که اثرات وخیم چنین اوضاعی در درجه اول زندگی بسیاری از کارگران را در بر میگیرد. به راستی در شرایطی که قیمت نان یعنی مهمترین غذای هر خانواده کارگری چند برابر شده و بخشی از کارگران حتی قادر به سیر کردن خود و خانوادهشان با صرف خرید نان هم نیستند نان و پنیر باید هم غذایی “لاکچری” خوانده شود.
به رغم این واقعیات اما رئیسی در نوزدهم اردیبهشتماه سیاست خود مبنی بر “حذف ارز ترجیحی” را عملی نمود و به این ترتیب به تورم موجود شتاب هر چه بیشتری بخشید. این در شرایطی بود که خود ایادی جمهوری اسلامی هم هشدار داده بودند که “حذف ارز ترجیحی” باعث رشد هر چه بیشتر تورم خواهد شد.
به یاد آوریم که وقتی رئیسی با وقاحت همیشگیاش از برنامه “جراحی اقتصادی” خود صحبت میکرد و لغو “ارز ترجیحی” را توضیح میداد، تاکید داشت که با این اقدام تنها چند کالا بیشتر گران نمیشوند و بقیه کالاها نباید گران شوند. درست است که او آنقدر بی سواد است که نمیداند که قوانین اقتصادی حاکم بر بازار سرمایهداری با دستورات وی از عملکرد خود باز نمیمانند و هنگامی که “چند کالا” در بازار گران میشود، کالاهای دیگر نیز به نسبتی گران خواهند شد. ولی او چنین سخنی را با ریاکاری تمام در درجه اول برای فریب مردم ابراز داشته بود.
در ماههای گذشته علیرغم این که کارشناسان اقتصادی هشدارهای بسیاری درباره «ابر تورم» و تبدیل «خط فقر» به «خط گرسنگی» دادند اما دولت رئیسی برنامه “جراحی اقتصادی” خود _که با تایید و استقبال نهادهای امپریالیستی همچون صندوق بین المللی پول مواجه شد_ را پیش برد و وزیر اقتصادش در حالیکه “جراحی اقتصادی”شان کارگران را در فقر و فلاکت هر چه بیشتر قرار داده بود با وقاحت تمام اعلام کرد که: تورم در حال کنترل است.
اما مسئولین جمهوری اسلامی در شرایطی ادعا میکنند که تورم در حال کنترل است که بر اساس گزارش “مرکز آمار ایران” بهای “کالاهای خوراکی نسبت به تیرماه سال گذشته دو برابر شده” و مهمتر اینکه این رشد سرسام آور تورم طبق تقسیم بندیهای خود این مرکز، برای فقیرترین دهک جامعه حتی بیشتر هم بوده است. بر اساس این آمار، تورم برای دهک اول (فقیرترین دهک) چیزی در حدود “۶ درصد” از تورم برای دهک دهم (ثروتمندترین دهک درآمدی کشور) بیشتر بوده است. یعنی بر اساس این آمار در حالیکه تورم سالانه برای دهک دهم یعنی ثروتمندان رقمی حدود “۳۸.۹ درصد” بوده برای دهک یکم “۴۴.۸درصد” محاسبه شده است. البته باید دانست که این آمار به هیچ وجه همه واقعیت رشد افسار گسیختهی قیمتها را نشان نمیدهد. برای نمونه روزنامه “رسالت” چاپ تهران در شماره روز یکشنبه دوم مردادماه خود گزارش داد که قیمت زمین و ملک رشد “۱۰ برابری” داشته است. توجه به این خبر نشان میدهد که ده برابر شدن قیمت مسکن آنهم در طی ۸ ماه اخیر معنایش آن است که اولا ابعاد تورم موجود تا چه حد است و ثانیا چرا کارگران بسیاری که مستاجر بودهاند مجبور شدهاند از تهران “مهاجرت” نموده و در حاشیه شهرها برای خود به دنبال سرپناهی باشند. در چنین شرایطی، وقاحت خود ویژهای لازم است تا ادعا شود که “تورم در حال کنترل است”.
سرمایهداری حاکم و رژیم جنایتکار حافظ آن شرایطی ایجاد کردهاند که کارگران حتی قادر به سیر کردن شکم خود و خانوادهشان با آب دوغ خیار هم نیستند ،غذایی که در گرمای تابستان در میان کارگران بسیار رواج داشت. در چنین اوضاعی به راستی چه کسی میتواند تبلیغات دروغین ایادی دولت رئیسی را باور کند.
واقعیت این است که سیطره نظام سرمایهداری وابسته بر جامعه ایران و به تبع از آن سياستهای اقتصادی دولت رئیسی باعث رشد کمر شکن تورم شده و کار را به آنجا رسانده که تورم لجام گسیخته یکی از ویژگیهای اوضاع اقتصادی کشور گشته است؛ امری که زندگی کارگران را هر روز نسبت به روز قبل با سرعت بیشتری به منجلاب فقر و فلاکت سوق میدهد.
تورم کمر شکن موجود پس از روی کار آمدن دولت رئیسی بار دیگر نشان میدهد که جمهوری اسلامی در خدمت به سرمایه داران جهت چپاول هر چه بیشتر دسترنج کارگران از هیچ وسیله ای باز نمیماند.
این واقعیت نیز به نوبه خود نشان میدهد که خلاصی از شر این رژیم سرکوبگر و مدافع منافع سرمایهداران، شرط رهایی کارگران از اوضاع فلاکتبار کنونی و گرانیهای کمر شکن می باشد. به همین دلیل هم کارگران آگاه باید سرنگونی رژیم دار و شکنجه را به مثابه شرط نابودی نظام سرمایهداری حاکم در دستور کار خود قرار دهند؛ و فریب کسانی را نخورند که قصد دارند با حفظ ارتش و پاسداران به عنوان حافظین نظم استثمارگرانه سرمایهداری برای کارگران آزادی و رهایی به ارمغان بیاورند.
تجربه نشان داده که آزادی و دمکراسی و رهایی از ظلم و استثمار تنها در بستر نابودی نظم سرمایهداری وابسته حاکم و رژیمهای حافظش دست یافتنی است که این امر هم جز از طریق انقلابی به رهبری طبقه کارگر و نابودی ارتش و ضمائم ضد خلقیاش میسر نمیشود. کارگران آگاه باید مبارزات خود را در راستای سازمان دادن این انقلاب و به پیش بردن آن جهت دهند.
از همین دسته
در همبستگی با مبارزات خستگیناپذیر بازنشستگان کشور!
پس از فاجعه مرگ کارگران معدن طبس، چیزی در معدن عوض نشده است!
انفجار معدن طبس جنایتی آشکار علیه کارگران معدن!