به نقل از: ماهنامه کارگری، ارگان کارگری چریکهای فدایی خلق ایران، شماره ۸۹، پانزدهم خردادماه ۱۴۰۰
نزدیک به دو هفته به نمایشات انتخاباتی رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی باقی مانده است، نمایشی که اکثریت جامعه بر نمایشی بودن آن تاکید داشتهاند و کارگران و زحمتکشان در جریان اعتراضات خود بار ها اعلام کرده اند که در این نمایش مسخره شرکت نخواهند کرد. امروز صدای “رای بی رای” اکثریت آحاد جامعه کار رسوائی جمهوری اسلامی را به آنجا کشانده که رهبر تبهکار جمهوری اسلامی عدم شرکت در انتخابات را مصداق “گناه کبیره” نامیده و نیروی انتظامی این رژیم اعلام کرده است که تبلیغ جهت عدم شرکت در انتخابات جرم تلقی می شود و به طور طبیعی این نیرو با مجرم برخورد خواهد کرد. تا کنون در هیچ کجای دنیا دیده و شنیده نشده بود که حکومتی در حین برپائی انتخابات – که فرض بر این ادعاست که گویا آزاد و دموکراتیک می باشد – چنین برخورد زورگویانهای با تحریم کنندگان آن داشته باشد. با این وجود در حالی که در رژیم آزادی کش حاکم کسی نیست که معنای برخورد نیروی انتظامی با “مجرم” را در زندگی واقعی ندیده و یا تجربه نکرده باشد، باز می بینیم که تودههای آگاه و شجاع، مقهور این تهدیدها نشده و علناً مخالفت خود را با انتخابات کذائی پیشاروی ابراز می دارند. می بینیم که برغم همه ترفندها و تهدید های کارگزاران رژیم باز هم هر روز که می گذرد دسته های بیشتری از جامعه بر ضرورت عدم شرکت در این مضحکه یا انتصاب حکومتی تاکید می کنند. اخیرا نیز “مادران آبان” با انتشار کلیپ هائی از عدم شرکت در انتخابات سخن گفته و بر خواست خود مبنی بر سرنگونی جمهوری اسلامی تاکید نمودند.
در طول 43 سال گذشته مردم آگاه و مبارز جامعه نشان داده اند که اعتمادی به نمایشات انتخاباتی جمهوری اسلامی ندارند و مثال “سگ زرد برادر شغال است” واکنش آنها به انتصابات حکومتی ای بوده که در طول این این مدت برگزار شده اند. این تجربۀ زندگی زحمتکشان، صحت خود را در آستانه نمایش انتخاباتی اخیر بیش از هر زمان دیگری ثابت کرده است.
با توجه به شمائی از اوضاع که در بالا تشریح شد حتی برای خود گردانندگان حکومت روشن است که کارگران آگاه هرگز تن به چنین نمایشی نمی دهند. کارگران تحت ظلم و ستم ما امروز از این آگاهی برخوردارند که یکی از بدیهی ترین اصول انتخابات داشتن حق انتخاب می باشد. در حالیکه در جمهوری اسلامی با وجود قدرت مطلقه “ولی فقیه” و نظارت استصوابی “شورای نگهبان” دیگر انتخاب معنائی نمی تواند داشته باشد و چنین حقی پایمال قدرت مطلقه ولی فقیه می گردد. در واقعیت، در کشوری که حاکمیت “ولایت مطلقه فقیه” به مثابه دیکتاتوری بورژوازی وابسته ایران حاکم است همه اهالی کشور “رعیت” ولی فقیه شناخته شده و این وظیفه “سلطان” مقتدر است که برای رعایای خود “انتخاب اصلح” را مشخص کند. تجربه تا کنونی جمهوری اسلامی نیز نشان می دهد که آنچه به نام انتخابات در ایران برگزار می شود یک نمایش مضحک حکومتی برای رسمیت بخشیدن به انتصاب یکی از مهره های خود نظام است. مضحکه ای است که در سرانجامش وزارت کشور با یک آمار سازی قلابی از شرکت میلیونها نفر در آن خبر می دهد! این البته خاصیت همه حکومت های مزدور و وابسته به امپریالیسم می باشد که به ظاهر انتخابات برگزار کرده و سعی می کنند مردم را به پای صندوق های رای بکشانند ولی در نهایت این خود آنها هستند که رقم های دلخواه را به عنوان رای مردم اعلام می کنند و مهره تعیین شده خود را به عنوان برنده “انتخابات” اعلام می نمایند.
واقعیت این است که به رغم تبلیغات دروغین دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی و به رغم مشاطه گری سازشکاران و خودفروشانی که به هر وسیله ای متوسل می شوند تا صندوق های مارگیری جادوگر پیر (خامنه ای) را صندوق رای مردمی جا بزنند ، اکثریت مردم ما و به خصوص کارگران آگاه از بی ربطی این انتخابات و صندوق رای به خود سخن می گویند. درک این واقعیت از طرف اکثریت آحاد جامعه و به خصوص کارگران مبارز ایران که در فقدان آزادی بیان، آزادی اجتماعات، عدم حق تشکل – چه به صورت صنفی و چه سیاسی – و غیره انتخابات آزاد و دموکراتیک بی معناست و در همان حال ضدیت به حق آنان با رژیم جمهوری اسلامی که همواره کوشیده است با کشاندن توده ها به پای صندوق های رأی ، مشروعیت برای خود دست و پا کند، جمهوری اسلامی را رسواتر از همیشه کرده است. این وضع باعث گشته که امروز تنور مضحکه حکومتی چنان سرد و یخ زده گردد که خود نهادها و خبرگزاری های حکومتی هم تحریم گسترده “انتخابات” اخیر از طرف مردم آگاه و مبارز ایران را تأئید و به افکار عمومی اطلاع دهند تا آنجا که برخی از وابستگان به رژیم با به خرج دادن نهایت گزافه گوئی از احتمال شرکت یک چهارم واجدین حق رای سخن می گویند که البته دروغین بودن آن پُر واضح است.
خشم و تنفر و انزجار بی حد مردم مبارز ایران از رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی که در جهت حفظ سیستم سرمایه داری وابسته به امپریالیسم حاکم از بدو روی کار آمدن خود دست به کشتار های متعددی زده که آخرین آنها کشتار مردم عاصی از ظلم و جور این رژیم در قیام های برحق مردم در دیماه 96 و آبان 98 بود، دلیل واقعی تحریم به اصطلاح انتخابات 1400 از طرف این توده ها می باشد. در چنین شرایطی است که محمدجواد حجتی کرمانی، از دوستان خامنه ای و از اعضای سابق مجلس خُبرگان رسما می گوید که بهتر است خامنه ای با “حکم حکومتی” ابراهیم رئیسی را به عنوان رئیس جمهور منصوب کند تا “مردم را از زحمت شرکت در انتخابات صوری نمایشی – فرمایشی معاف فرموده و از مصرف بیهوده و مسرفانه دهها میلیاردی انتخابات جلوگیری کنند”. کار به جائی کشیده است که روزنامه “جمهوری اسلامی” در هشتم خرداد در ارتباط با انتصابات حکومتی 28 خرداد سال جاری در سرمقاله خود نوشته است که : “تکلیف انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ از هماکنون روشن است و کسی در اینکه برنده نهایی این انتخابات کیست ابهامی ندارد.” در این نوشته حقیقتی نهفته است و آن این است که مقامات حکومتی و در رأس آنها خامنه ای در رأس دیکتاتوری حاکم، از قبل رئیس جمهورشان را انتخاب می کنند. به واقع این امر در همه به اصطلاح انتخابات یا به واقع انتصابات حکومتی در سیستم انتخاباتی جمهوری اسلامی صورت گرفته است و مختص شرایط امروز و “انتخابات” پیشاروی نیست.
در شرایطی نُخبگان دست اندر کار رژیم به “انتخابات صوری نمایشی – فرمایشی” اعتراف می کنند و روزنامه های خود رژیم آشکارا از مسخره بودن انتخابات در جمهوری اسلامی می نویسند، با این وضعیت دیگر برای مشاطه گران صندوق رای و آنهائی که به بهانه مخالفت با رئیسی می خواهند شرکت رسوای خود در نمایش مسخره جمهوری اسلامی را توجیه نمایند، جائی باقی نمی ماند. در این میان کسانی هم هستند که در شرایطی که امر تحریم این نمایش مسخره در الویت قرار دارد سعی دارند مضحکه انتخابانی جمهوری اسلامی را برای توده ها و به خصوص برای کارگران نه یک نمایش مسخره بلکه یک “تجدید آرایش طبقاتی” طبقه حاکمه جا بزنند. اینان به این ترتیب خاک به چشم کارگران می پاشند. در واقعیت امر اما رای و اراده کارگران و زحمتکشان ایران روشن است و آنها بار های بار این رای را در اعتراضات خود با فریاد “مرگ بر جمهوری اسلامی”، “اصولگرا، اصلاح طلب دیگه تمومه ماجرا”، “جمهوری اسلامی نمی خوایم نمی خوایم” و شعارهای انقلابی دیگر به نمایش گذاشته اند. فریاد “رای بی رای” که امروز در سراسر جامعه ایران طنین انداز می باشد نیز آشکارا بیانگر آن است که رای واقعی کارگران و زحمتکشان ایران سرنگونی جمهوری اسلامی و دیکتاتوری لجام گسیخته آن می باشد.
از همین دسته
پس از فاجعه مرگ کارگران معدن طبس، چیزی در معدن عوض نشده است!
خشونت علیه زنان و راههای مبارزه با آن!
انفجار معدن طبس جنایتی آشکار علیه کارگران معدن!