سرمقاله پیام فدایی، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران، شماره ۲۵۸، دی ماه ۱۳۹۹
اساس مواضع ما
۱- «چریکهای فدایی خلق ایران»، به مثابۀ یک تشکل کمونیستی با اعتقاد به مارکسیسم- لنینیسم، به اردوی جهانی پرولتاریای انقلابی تعلق دارد.
۲- کمونیستهای فدائی بر این باورند که جامعه ایران تحت سلطه امپریالیسم قرار دارد، نیروئی که با غارت منابع طبیعی و استثمار نیروی کار در ایران، فقر و فلاکت را بر زندگی تودههای تحت ستم ما تحمیل کرده است.
۳- نظام اقتصادی- اجتماعی حاکم بر کشور، سرمایهداری وابسته به امپریالیسم میباشد و امپریالیسم از طریق این نظام، ایران را به جزئی ارگانیک از نظام امپریالیستی جهانی تبدیل کرده است.
۴- مادام که سیستم سرمایهداری وابسته در جامعه ما باقی است، هر حکومتی بر سر کار آید از لحاظ اقتصادی، سیاسی و نظامی به امپریالیسم وابسته خواهد بود و امپریالیسم سلطه خود را از این کانال بر مردم ایران اعمال خواهد نمود.
۵- عامل اصلی بقای حکومتهای وابسته به امپریالیسم در ایران با توجه به پایگاه بسیار محدودشان در جامعه، به طور عمده سرکوب قهرآمیز تودهها میباشد. از این رو، این حکومتها در هر شکلی که ظاهر شوند دیکتاتوری عریان و خشن و شدیداً و وسیعاً قهرآمیز را بر کارگران و تودههای تحت ستم ایران تحمیل خواهند کرد.
۶- تکیهگاه اصلی دیکتاتوری حاکم در جامعه ما، ارتش ساخته شده توسط امپریالیستها و ضمائم آن میباشد. دیکتاتوری حاکم توسط این نیروی نظامی به سرکوب قهرآمیز مبارزات تودهها پرداخته و از هر گونه تشکل کارگران و دیگر تودههای تحت ستم ایران جلوگیری میکند.
۷- انقلاب ایران تنها با رهبری مبارزات تودهها توسط طبقۀ کارگر متشکل و آگاه به ایدئولوژی طبقاتی خود (مارکسیسم- لنینیسم) میتواند پیروز شود.
۸- با توجه به این که در شرایط دیکتاتوری امپریالیستی حاکم بر جامعه ایران، طبقه کارگر عملا خود از امکان سازمانیابی سیاسی (و حتی صنفی) محروم گردیده است، بدیهتا نیز نمیتواند در مسیر مبارزات صرفاً سیاسی رهبری مبارزات تودهها را به عهده بگیرد. از اینرو، خواستهای اساسی تودههای دربند ایران از راه مبارزهی صرفاً سیاسی و نهایتا قیام مسلحانۀ ناگهانی تودهای، قابل تحقق نیست.
۹- دیکتاتوری شدیداً و وسیعاً قهرآمیز حاکم، بسط هرگونه مبارزۀ سیاسی را منوط به وجود و گسترش مبارزه مسلحانه کرده است. بنابراین حل تضاد بین کارگران و متحدینش (نیمهپرولترها و خردهبورژوازی شهر و روستا) با سرمایهداران (امپریالستهای ذینفع در ایران و سرمایهداران وابسته) در گرو پیروزی مبارزه مسلحانه تودهای طولانی، علیه دشمنان خلق خواهد بود.
۱۰– با توجه به قدرت دشمن و ضعف طبقه کارگر در آغاز نبرد مسلحانهاش، این طبقه همراه با متحدینش در مبارزه با دشمن، گام به گام توازن قوا را به نفع خود تغییر داده و پیروزی انقلاب را تضمین خواهد کرد.
۱۱- درک واقعیت فوق، وظایف انقلابی خاصی را در رابطه با امر انقلاب در مقابل پیشاهنگان کمونیست قرار میدهد. آنها باید آغازگر مبارزه مسلحانه باشند با این هدف که تودهها را به میدان چنین مبارزهای کشانده و مبارزه مسلحانهای تودهای در جامعه جاری سازند.
۱۲- پیشاهنگان کمونیست موظفند با انجام عملیات مسلحانه چه در شهر و چه در خارج از شهر علیه دشمن زمینه را برای سازماندهی مسلح تودهها آماده کنند تا بتوانند در جریان یک جنگ تودهای علیه رژیم وابسته به امپریالیسم حاکم و هر نیروی پشتیبان آن، شرایط را برای متشکلشدن تودهها مهیا نمایند.
۱۳- تنها در بستر مبارزه مسلحانه، اشکال مختلف مبارزات تودهها زمینه رشد و ارتقاء یافته و کارگران و دیگر تودههای تحت ستم امکان ایجاد تشکلهای صنفی و سیاسی خود را مییابند. همچنین در محیطی که این مبارزه به وجود میآورد، بسیج و سازماندهی تودهها جهت جنگ با دشمنانشان و تأمین رهبری طبقۀ کارگر بر کل مبارزات تودهها امکانپذیر میگردد.
۱۴- با اعتقاد بر این اصل مارکسیستی که بدون تشکیل حزب کمونیست (حزبی که وسیعاً با کارگران ارتباط داشته و با بردن اندیشههای سوسیالیستی در میان آنان، عناصر آگاه این طبقه را در خود متشکل کرده باشد)، طبقه کارگر نمیتواند پیروزی انقلاب را تضمین نماید، در جامعه ایران، تشکیل حزب کمونیست و تأمین رهبری طبقه کارگر بر کل جنبش تودههای تحت ستم ایران در جریان جنگ خلق علیه نیروهای ضد خلق امکانپذیر خواهد بود.
۱۵- ما برای برپائی یک جامعه سوسیالیستی، جامعه ای که در آن اصل «از هرکس به اندازه توانائیش و به هر کس به اندازه کارش» حاکم خواهد بود، مبارزه میکنیم. هدف نهائی ما رسیدن به جامعه کمونیستی میباشد که بر پرچم آن نوشته شده: «از هركس برحسب توانائىاش و به هركس برحسب نيازهايش!»
شرایط کنونی و وظایف نیروهای انقلابی
۱- امروز که بیش از چهل سال است که هدایت قدرت دولتی از سوی امپریالیستهای شرکتکننده در کنفرانس گوادلوپ (آمریکا، آلمان، فرانسه و انگلیس) به دارو دسته خمینی تفویض شده، جمهوری اسلامی به کانال اصلی سلطۀ امپریالیسم در ایران تبدیل گشته است.
۲- جمهوری اسلامی به عنوان یک رژیم سرسپرده به امپریالیسم و پیشبرنده سیاستهای نهادهای استثمارگر امپریالیستی، برای تأمین منافع آنان و سرمایهداران وابسته ایران، با تکیه بر ارتش و ضمائم خود چون سپاه پاسداران، بسیج، نیروی انتظامی و دیگر ارگان های مسلح خود، کشور را به زندان و شکنجهگاه بزرگی برای همه تودههای رنجکشیدۀ ما تبدیل نموده است.
۳- با توجه به بسط هر چه بیشتر مناسبات سرمایهداری در ایران که ویژگی آن وابستگی به امپریالیسم میباشد، طبقه کارگر، امروز به لحاظ کَمّی طبقۀ پرجمعیتی را تشکیل میدهد و از لحاظ کسب آگاهیهای طبقاتی نیز از رشد چشمگیری برخوردار شده است. ۴- در طول همۀ دوران حاکمیت جمهوری اسلامی، کارگران، زحمتکشان، دهقانان و خردهبورژوازی شهر و روستا در مقایل این رژیم ایستادگی کرده و در شکلهای مختلف بیوقفه علیه آن مبارزه کردهاند. استمرار و گستردگی مبارزات تودهها در حرکتهای قهرآمیز آنها که با بیباکی و تهور ستایشانگیز به مراکز دشمن و به خصوص به مراکز سرکوب یورش میبرند، و همچنین بی هیچ واهمهای به رویاروئی با نیروهای مسلح رژیم میپردازند و مستقیماً سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را فریاد میزنند، جلوهگر است. قیام دیماه ۱۳۹۶ و متعاقب آن قیام آبان ۱۳۹۸ که طی آن، نیروهای مسلح رژیم تنها پس از ارتکاب به قتلعام تودههای انقلابی و به راه انداختن حمام خون در سراسر کشور قادر به سرکوب آنها شدند، دو نمونه برجسته از مبارزات قاطعانه کارگران و تودههای ستمدیده ایران، برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی میباشند.
۵- کارگران در مبارزات خود فریاد میزنند «از استثمار بیزارند»، یعنی آنها خواهان شرایطی هستند که در آن از استثمار و سرکوب خبری نباشد. کشاورزان خواهان حق آب و زمین و لغو باجهای دولتی میباشند، زنان خواهان تساوی حقوق با مردان و رفع هر گونه ستم جنسیتی بر زن از جمله آزادی پوشش هستند، خلقهای تحت ستم خواهان برخورداری از حق تعیین سرنوشت خویش بوده و اقلیتهای مذهبی خواهان آزادی عقیده میباشند، معلمان و پرستاران و بازنشستگان خواهان حقوقی مکفی که بتوان با آن بطور شایسته زندگی نمود هستند و غیره، اما تحقق همه این مطالبات منوط به نابودی سیستم سرمایهداری و قطع قطعی هر گونه سلطۀ امپریالیسم در ایران میباشد، امری که تنها با پیروزی یک انقلاب اجتماعی حاصل خواهد شد.
۶- هم تحلیل از ساختار اقتصادی- اجتماعی حاکم بر ایران و هم تجربۀ مبارزات طولانی کارگران و دیگر تودههای تحت ستم در رژیم جمهوری اسلامی، دال بر صحت این حقیقت است که در زیر سلطۀ حاکمیت مناسبات امپریالیستی موجود و اعمال دیکتاتوری عریان و عنانگسیختهی ناشی از آن، امکان متشکل شدن کارگران و دیگر ستمدیدگان حتی در ارگانهای صنفی خود وجود ندارد. اما از طرف دیگر، تجربه درخشان جریان مبارزۀ مسلحانه در کردستان در اوایل روی کار آمدن جمهوری اسلامی نشان داد که در پرتو مبارزه مسلحانه تودهای، امکان متشکل شدن کارگران و دهقانان و ستمدیدگان دیگر فراهم میگردد.
۷– با توجه به این که پیروزی انقلاب در ایران تنها با رهبری طبقۀ کارگر میسر است و کارگران در ایران تنها در مسیر یک جنگ تودهای طولانی امکان تشکلیابی و به دست گرفتن رهبری جنبش را پیدا خواهند کرد، سازمان ما (چریکهای فدائی خلق ایران) بر آن است که:
الف- در حال حاضر نیروهای جوان پیشرو که مرکب از کارگران آگاه و روشنفکران با آگاهی کمونیستی میباشند باید خود را در تشکلهای سیاسی-نظامی سازمان دهند. انجام این مهم، در درجۀ اول، تنها راه بقای یک تشکل انقلابی مخفی در ایران میباشد. در تجربه درخشان دهۀ پنجاه نشان داده شد که جز نیروهای متشکل در سازمانهای سیاسی-نظامی هیچ نیروی سیاسی دیگری قادر به بقای خود نگردید. این تجربه در شرایط جامعهی تحت دیکتاتوری امروز نیز صادق است.
ب- برای متشکل شدن در تشکلهای سیاسی-نظامی میتوان از تجربیات انقلابیون مسلح در دهه پنجاه بهره گرفت که با نیروی اندک و اسلحههای محدود و با حفظ مخفیکاری و رعایت شدید مسایل امنیتی، مبارزه مسلحانه خود را آغاز کردند. قطعا چگونگیِ این امر در شرایط کنونی باید بر اساس شناخت عینی از شرایط مشخص امروز جامعه صورت گیرد. کوشش در این جهت باید به کسب آگاهی از امکانات موجود در جامعه برای پیشبرد مبارزه مسلحانه بیانجامد.
ج- چشم انداز و هدف مبارزه سیاسی-نظامی این تشکلها باید وارد آوردن ضربات نظامی به دشمن و در این مسیر سازماندهی و بسیج تودهها برای پیشبرد مبارزهی مسلحانه با سمتگیری به سوی یک جنگ تودهای علیه دشمنان باشد.
۸- در شرایط کنونی، قدم اول برای دستیابی به پیروزی، سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی میباشد. اما موقعی میتوان پیروزی انقلاب را تضمین شده دانست که این سرنگونی به رهائی همه ستمدیدگان از اسارت امپریالیسم و سرمایهداران حاکم بر ایران منجر شود.
۹- ما برای برانداختن رژیم جمهوری اسلامی و نابودی سیستم سرمایهداری در ایران و برپایی نظام اقتصادی-سیاسیای مبارزه میکنیم که در آن حق برخورداری از «نان، کار، مسکن، آزادی و استقلال از سلطه امپریالیستها» تضمین شده باشد. نظامی که زنجیرهای سرکوب و اسارت را از پای کارگران، زحمتکشان، زنان، جوانان، خلقهای تحت ستم و اقلیتهای مذهبی گسسته و تمام ثروتها و منابع طبیعی و نیروی انسانی بیکران موجود در جامعه را در خدمت زندگی توأم با رفاه و آزادی تودهها به کار گیرد.
۱۰- با حاکم شدن نظام سرمایهداری وابسته در ایران بعد از رفرم های سال ۱۳۴۱، و با استمرار آن به خصوص تحت حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی، این نظام با چنان شدت و وسعتی رشد یافته است که امروز آشکارتر از هر وقت دیگر، مبارزه با سلطه امپریالیستی با مبارزه علیه سرمایه، گره خورده و از این رو عناصر سوسیالیستی انقلاب هر چه بیشتر تقویت گشتهاند. با در نظر گرفتن این فاکتور عینی از یک طرف و از طرف دیگر نیاز طبقه کارگر به اتحاد با نیروهای طبقاتیای که منافع آنان با نابودی نظام سرمایهداری وابسته حاکم و قطع قطعی سلطه امپریالیسم در ایران تأمین میگردد، انقلاب (دموکراتیک نوین) با خلع ید از بورژوازی وابسته، به طبقه کارگر امکان میدهد که به اعتبار هژمونیاش در قدرت سیاسی، در اولین فرصت، مرحله انقلاب سوسياليستی را آغاز كند.
دی ماه ۱۳۹۹
از همین دسته
(*) سلطنت آلترناتیوی ارتجاعی و ضد مردمی
خیزش گرسنگان، ضرورت مبارزه مسلحانه را به جلوی صحنه رانده است! *
درباره مفهوم شعار “نان،کار، مسکن،آزادی و استقلال”!