اشرف دهقانی
بی شک هر کس برای اولین بار کلمه «پارادوکس» را بشنود ، برای دریافت معنی آن به کتاب لغت و یا احیاناً به فرد مطلعی رجوع خواهد کرد. اما امروز، پیشرفت جنبش انقلابی توده ها در ایران، این واژه را به طور کاملاً آشکار و قابل لمس، با یک مثال دیدنی و درک کردنی برای همگان معنی کرده است.
پس از ترور قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس (بخشی از سپاه پاسداران جمهوری اسلامی برای سرکوب مبارزات ضد امپریالیستی مردم خاورمیانه و تشدید بحران در این منطقه به نفع آمریکا) توسط تروریست بین المللی (آمریکا)، دست اندر کاران رژیم، پرچم بزرگ آمریکا و اسرائیل را در خیابان ها و اماکن مختلف پهن نمودند و از مردم خواستند در همصدائی با رژیم جمهوری اسلامی به علامت مخالفت با امپریالیسم آمریکا و اسرائیل از روی آن پرچم ها گذشته و به عبارتی آن پرچم ها را لگدکوب کنند. اما آن چه در عمل رخ داد این بود که تنها طرفداران جمهوری اسلامی از روی پرچم های پهن شده در روی زمین، گذشتند و مردم مبارز و انقلابی ایران با توجه به تجربۀ چهل سال عوامفریبی و ادعاهای دروغین ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی این رژیم، از لگدکوب کردن آن پرچم ها احتراز کردند. مسلم است که برای خود مردم ایران آشکار بود که چنین حرکتی را برای کشیدن مرز بین خود و رژیم جمهوری اسلامی و اعلام مخالفت با این رژیم انجام می دهند. اما، هم مبلغین جمهوری اسلامی و هم مبلغین جهان امپریالیستی و حتی خود ترامپ (رئیس جمهور آمریکا) از اتفاقی که افتاد به نفع خود سوء استفاده کردند. دسته اول از این حرکت توده های انقلابی، بُل گرفت و آن ها را طرفدار آمریکا و اسرائیل و ستون پنجم دشمن خواند و از زبان امام جمعه مشهد ، سلاخی این “ستون پنجم” را امری موجه و لازم شمرد. دسته دوم نیز ستون روزنامه ها و دیگر وسایل جمعی شان را با گذاشتن عکس هائی از پرچم آمریکا و اسرائیل در روی زمین و جمعیتی که به جای گذشتن از روی آن ها از کنارشان می گذرند، با نوشته هائی که به خواننده القاء می کند که مردم ایران گویا طرفدار آمریکا و اسرائیل هستند، پر کردند. حتی ترامپ کار وقاحت را به آن جا رساند که گفت مردم ایران شخص او را دوست دارند!
اما، پارادوکس این قضیه آن جا بود که آن هائی که از روی پرچم های یاد شده گذشتند، به عنوان وابستگان به رژیم جمهوری اسلامی، طرفدار و خدمتگزار آمریکا و اسرائیل بودند؛ و مردمان انقلابی که آن پرچم ها را لگدکوب نکردند، مخالفین واقعی امپریالیسم آمریکا و اسرائیل (سگ زنجیری آمریکا در خاورمیانه) بودند. تناقض و پارادوکس در وجود این حرکت ها با آشکاری تمام خود را معنا و بیان نمودند. پارادوکس در واقع اظهار یا حکمی است که دو موضوع متناقض و ضد هم در آن بیان می شوند و از این رو آن اظهار یا حکم غیر ممکن به نظر می رسد در حالی که حقیقتی در آن است. مثلاً جمهوری اسلامی که نوکر و خدمتگزار امپریالیسم آمریکا است، اصولاً باید به تعریف و تمجید از آن بپردازد ولی پارادوکس آن جاست که همین رژیم، پرچم آمریکا را لگد کوب می کند و آن را به آتش می کشد و مدام علیه آمریکا شعار می دهد. (در ضمن این تعریف از پارادوکس را هم در این جا نقل کنم: “گفته یا اظهار نظر یا پیشنهاد و تقاضایی ظاهرا متناقض و یاوه که بعد از دقت در آن ثابت می شود کاملا درست و حقیقیست.”)
امروز، برای نیروهای انقلابی در جامعه و توده های آگاهی که تجربه زندگی معلم آن هاست، این واقعیت روشنی است که جمهوری اسلامی با این که در عمل چهل ساله اش نشان داده است که خدمتگزار امپریالیست ها و برباد دهنده ثروت های مردم ایران به نفع آنان و سرمایه داران وابسته داخلی می باشد و در عین حال پیشبرنده اصلی سیاست های جنگ طلبانه آمریکا و به نفع اسرائیل در خارج از مرزهای ایران به قیمت خرج بودجه کشور و تحمیل فقر و فلاکت و بی خانمانی به توده های تحت ستم ما است، با هزار نیرنگ می کوشد خود را ضد امپریالیسم و ضد صهیونیسم معرفی کند. باید دانست که سابقه تاریخی این امر به دوره شاه و چگونگی روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی با فریب توده ها برمی گردد. در دوره شاه از آن جا که رابطه رژیم شاه با امپریالیست ها و به خصوص نوکری شاه نسبت به امپریالیسم آمریکا ، امری علنی و برای مردم ایران به قول معروف اظهر من الّشمس بود، توده ها کاملاً براین واقعیت آگاه بودند که امپریالیست ها و در رأس آنان آمریکا، دشمنان اصلی مردم ایران هستند. بر این اساس بود که وقتی در اثر انقلاب توده ها ، شاه مجبور به ترک ایران شد، توده ها درست در همان روز فریاد سر دادند: “بعد از شاه، نوبت آمریکا است.” در چنین فضائی بود که خمینی و دار و دسته اش توسط آمریکا و امپریالیست های هم پیمانش بر سر کار آورده شدند و آن ها برای همرنگ و هم رأی نشان دادن خود با مردم تحت ستم ایران به جهت فریب مردم، به دروغ مدعی دشمنی با آمریکا گشتند و خود را ضد امپریالیست خواندند. پس از استقرار رژیم جمهوری اسلامی، دست اندر کاران این رژیم حتی برای جا انداختن ادعای کاذب ضد امپریالیست بودنشان در ذهن توده ها و برای منحرف کردن مسیر جنبش آنان – توده هائی که در همان اوایل نشان می دادند متوجه مردمی نبودن جمهوری اسلامی شده اند – مبادرت به اشغال سفارت آمریکا در تهران نمودند.
اما، تا آن جا که به توده های دردمند ایران مربوط است، این مردم کماکان ضد امپریالیست می باشند؛ و از آن جا که رژیم جمهوری اسلامی امکان غارت ثروت های مردم ایران را برای امپریالیست ها مهیا نموده و خود مجری سیاست های آن ها و به خصوص امپریالیسم آمریکا بوده و با تبعیت از سیاست های نئولیبرالیستی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، شرایط جهنمی برای مردم تحت سلطه ایران به وجود آورده است، مبارزه ستمدیدگان ایران علیه این رژیم، مبارزه ای ماهیتاً ضد امپریالیستی می باشد. اگر خوب دقت کنیم می بینیم که در واقعیت امر، این دستان غارتگر و جنایتکار امپریالیسم است که از آستین جمهوری اسلامی بیرون زده؛ و به عبارت روشن تر این امپریالیسم است که برای تداوم غارتگری و حفظ منافع خود، نه فقط کارگران و زحمتکشان ، بلکه کل توده های تحت ستم ایران را به روز سیاه نشانده است. با این حال، با توجه به این که در شرایط کنونی، مبارزه با امپریالیسم از کانال مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی می گذرد – همچنان که دیروز نیز در دوره رژیم شاه از کانال آن رژیم می گذشت، تمرکز مبارزه مردم ما روی خود رژیم جمهوری اسلامی است – که البته در حال حاضر جز این هم نمی تواند باشد. در چنین شرایطی، و با توجه به شعارهای پوچ ضد امپریالیستی و ضد آمریکائی جمهوری اسلامی و پاره کردن و به آتش کشیدن نمایشی پرچم آمریکا توسط وابستگان به این رژیم، ممکن است توده های مبارز ما برای نشان دادن ضدیت خود با رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی و دروغگو خواندن سردمداران آن، شعار توهم انگیزی را هم مطرح نمایند، شعاری نظیر “دشمن ما همین جاست، بیخود می گند آمریکاست” که در جریان مبارزات انقلابی سال های ۹۶-۹۷ از طرف کشاورزان مبارز اصفهان برای نشان دادن تنفر و ضدیتشان با رژیم حاکم، مطرح شد. اما، واقعیت این است که آمریکا دشمن اصلی مردم ماست که همراه با امپریالیست های دیگر از کانال جمهوری اسلامی، خون مردم ما را در شیشه کرده است.
سازمان ما، چریکهای فدائی خلق ایران همواره به توضیح و تشریح نقش آمریکا و دیگر امپریالیست ها در ایران پرداخته و در هر مورد به افشاگری علیه آن ها دست زده است. اکنون شاهدیم که هر چه جنبش انقلابی توده ها بیشتر رشد کرده و به جلو می رود، در عمل مهر تأئید بر آن نظرات زده و ماهیت ضد امپریالیستی و ضد جمهوری اسلامی جنبش را با روشنائی بیشتری در معرض دید همگان قرار می دهد. مسلماً با پیشرفت جنبش، موضع ضد امپریالیستی توده ها نیز بیشتر آشکار خواهد شد. امروز شاهدیم که وقتی ایادی رژیم، نیروهای انقلابی را به خاطر عدم گذشتن از روی پرچم آمریکا، متهم به طرفداری از آمریکا کردند، دانشجویان مبارز که امروز نقش آگاهی بخش در جامعه ایفاء می کنند و می کوشند صدای کارگران و زحمتکشان و نیروهای انقلابی ایران باشند، در دانشگاه علم و صنعت، به وضوح مطرح کردند: “نیروی سرکوب جمهوری اسلامی… این ها دشمنان ما هستند. هم این ها دشمن ما هستند و هم ترامپ آمریکا. همه این ها دشمن ما هستند. استبداد داخل با استعمار خارج…” (ویدئوی مربوطه در کانال بذرهای ماندگار، کانال تلگرامی چریکهای فدائی خلق ایران به تاریخ 17 ژانویه سال جاری، قابل دسترسی است). شکی نباید داشت که با رشد هر چه بیشتر جنبش انقلابی جاری در ایران، باز تاب این صدا، توده های وسیعتری را در برخواهد گرفت و شعاری چون “جمهوری اسلامی، دشمن زحمتکشان، نوکر غارتگران نابود باید گردد” و شعارهای مشابه که ضدیت توده های تحت ستم ما را با سرمایه داران خارجی و داخلی و به واقع با امپریالیسم و سرمایه داران وابسته داخلی را بیان نمایند، از آن جا که دارای زمینه کاملاً عینی و واقعی می باشند، بُرد توده ای وسیعی خواهند یافت. چنین شعار هایی باید توسط نیرو های پیشرو، هر چه گسترده تر به میان توده ها برده شوند.
۲۸ دی ۱۳۹۸- ۱۸ ژانویه ۲۰۲۰
از همین دسته
جلوهای دیگر از مواضع پرو-امپریالیستی “حزب کمونیست کارگری”
دربارهی انقلاب ما! (لنین)
حماس و بنیادگرائی اسلامی ابزاری در دست امپریالیسم (*)