به نقل از: پیام فدایی، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران!
شماره ۲۰۰، بهمن ماه ۱۳۹۴
توضيح پيام فدایی: به مناسبت انتشار دویستمین شماره پیام فدایی، جا دارد یاد رفیقی را گرامی داريم که از زمان انتشار این نشریه تا زمان جان باختنش، با نوشتههای خود امکان ادامه کاری این نشریه را امکان پذیر میساخت. وی رفیق جمشید هدایتی (کاک بهرام) و یا آن طور که رفقا خطابش میکردند، رفیق “مهندس” میباشد که در فروردین ماه سال ۱۳۶۶ در جریان عملیات مشترک رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی و اتحادیه میهنی کردستان در شهرک کهریزه در نوار مرزی کردستان ایران و عراق و بمباران وحشیانه این منطقه جان باخت. به ياد و خاطره فراموش نشدنی اين رفيق عزيز در شماره ۲۰۰ مبادرت به درج گوشهای از زندگی سراسر مبارزاتیاش می نمایيم.
در جریان مبارزه علیه امپریالیسم برای برقراری جمهوری دمکراتیک خلق و نیل به سوسیالیسم، انقلابیون پاکباختهی بسیاری جان خویش را فدای رهایی خلقهای در بند و کارگران ستمدیده مینمایند. چریک فدایی خلق رفیق جمشید هدایتی از زمره این انقلابیون جان بر کف بود، رفیقی آگاه و باتجربه، کادری ورزیده، با اعتقادی عمیق به مارکسیسم – لنینیسم و تنها شکل خلاق انطباق آن در شرایط سلطه امپریالیسم و بورژوازی وابسته به آن در ایران، یعنی تئوری مبارزه مسلحانه.
رفیق جمشید درسال ۱۳۳۳ در شهر سنگسر سمنان به دنیا آمد. پس از اتمام دوره دبیرستان در شهر گنبد، جهت ادامه تحصیل به ایتالیا سفر نمود. تاثیرات زندگی و شهادت پسرعموی انقلابیاش چریک فدایی خلق شاهرخ هدایتی در سال ۵۰ که پس از درگیری با مزدوران شاه دستگير و در زیر شکنجههای وحشیانه دژخیمان ساواک به شهادت رسیده بود، فضای خانواده را شدیدا سیاسی نموده و رفیق جمشید با تاثیرگیری از زندگی و مبارزه شاهرخ و آشنایی هر چه بیشتر با آرمانها و اهداف او و تئوری ظفرنمون چریکهای فدایی خلق، با عزمی راسخ در جهت تحقق این تئوری گام برداشت.
با آشکار شدن چهره اپورتونیستهای لانه کرده در سازمان فدایی و با اعلام موجودیت چریکهای فدایی خلق به مثابه ادامه دهندگان راه احمدزادهها و پویانها، صفاییها و هدایتیها، رفیق جمشید به صفوف چریکها پیوست و در ایتالیا در انجمن دانشجویان هوادار چریکهای فدایی خلق به دفاع از تئوری مبارزه مسلحانه و مقابله با دیدگاهها و اعمال اپورتونیستهای غاصب نام سازمان پرداخت. ایمان عمیقاش به مبارزه مسلحانه به مثابه تنها راه رسیدن به آزادی و شور بی پایانش در بر دوش گرفتن مسئولیت هرچه بیشتری در امر انقلاب و شرکت هرچه فعالتر در مبارزه مسلحانه، او را در ارتباطی نزدیک با چریکهای فدایی خلق قرار داد و در نتیجه در سال ۵۹ برای کسب تجربیات جنبش خلق ستمدیده فلسطین و ارتباط هر چه مستقیمتر با سازمانهای سیاسی خلق فلسطین به لبنان سفر نمود و در ارتباط با جبهه خلق برای آزادی فلسطین، پرشور و خستگی ناپذیر به حل مسائل حوزه جدید فعالیت انقلابیاش پرداخت.
در لبنان پس از آموزشهای لازم در جبهه مقدم نبرد با اسرائیل قرار گرفت و یک بار دیگر پیوند ناگسستنی خلقهای ایران و فلسطین را در عمل به اثبات رساند و یاد صفاییها، صفاریها، و سپهریها را بار دیگر زنده نموده و به افشای چهره جنایتکار و ماهیت وابسته به امپریالیسم رژیم خمینی در میان مبارزین فلسطینی پرداخت.
با حمله اسرائیل به بیروت در سال ۸۲، فعالانه در نبردهای بیروت شرکت نمود و با خروج سازمانهای فلسطینی از بیروت به یمن جنوبی رفت و سرانجام با کوله باری از تجربه برای ادامه فعالیتهای تشکیلاتی اش به کردستان که آن زمان سنگر انقلاب ایران ناميده میشد، منتقل گردید.
رفیق جمشید که در کردستان با نامهای بهرام و اسماعیل شناخته میشد، خیلی زود در جمع پیشمرگان سازمان از محبوبیتی ویژه برخوردار گردید و در چند عملیات نظامی از جمله تسخیر پایگاه کاله دره، ربط –در تاریخ يازده آبان ماه سال ۱۳۶۱- شایستگی و جسارت خود را در صحنه عمل به اثبات رساند.
رفیق جمشید (کاک بهرام) در ادامه فعالیتهای مبارزاتیاش به اعتبار آگاهی و مجموعه خصائل انقلابیاش و تواناییها و روحیه تشکیلاتیاش به عضویت سازمان پذیرفته شد و در نتیجه با پذیرش مسئولیتی هر چه سنگینتر به انجام وظایف انقلابیاش ادامه داد.
رفیق جمشید (کاک اسماعیل) در چهار چوب برنامههای سازمان و به اعتبار مجموعه تواناییهایش در بخش روابط خارجی سازمان قرار گرفته و مدتها به عنوان مسئول این قسمت با وظایف خطیر خود با جدیت و پشتکاری بی نظیر برخورد نمود و در حالی که به بهترین نحو مسائل این حوزه کار تشکیلاتیاش را پیش میبرد، در همان حال در جهت غنای هر چه بیشتر “پیام فدایی” ارگان سازمان نیز میکوشید. به واقع که جمشید کادر ارزنده ای بود که در تمامی حوزههای کار تشکیلاتی به بهترین نحوی وظایف خود را پیش میبرد.
چریک فدایی خلق رفیق شهید جمشید هدایتی (کاک بهرام) کمونیستی آگاه بود که با تمام وجودش به طبقه کارگر و آرمانهای انقلابی این طبقه تا به آخر انقلابی پای بند بوده و با ایمانی عمیق به تئوری انقلابی پرولتاریا همواره بر این امر تاکید مینمود که پیروزی مبارزات ضد امپریالیستی خلقهای ایران بدون رهبری طبقه کارگر امکان ناپذیر است و برقراری رهبری طبقه کارگر بدون تئوری انقلابیاش یعنی تئوری مبارزه مسلحانه، ناممکن میباشد و همین ايماناش به کارگران و زحمتکشان و کینه عميقاش به دشمنان خلق، سرچشمه برخوردهای مردمیاش گردیده بود. برخوردهایی که همه کسانی که در ارتباط با او قرار میگرفتند را مجذوب صفا و صمیمیت و روحیه شاداب و سرزنده او مینمود، روحیهای که از ایمان خللناپذيرش به پیروزی سرچشمه میگرفت.
با رشد روزافزون دسیسههای جمهوری اسلامی در کردستان عراق، سرانجام در ۲۷ فروردین ماه سال ۶۶، رفیق جمشید در جریان خمپاره باران وحشیانه شهرک کهریزه در نوار مرزی کردستان ایران و عراق طی عملیات مشترک جمهوری اسلامی و اتحادیه میهنی کردستان عراق موسوم به فتح ۵ به همراه همرزم دیگرش رفيق سلیمان میربلوک (کاک قادر) بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید و خاطرهای فراموش نشدنی از خود باقی گذاشت، خاطره ای که الهام بخش یارانش در ادامه راه پر افتخارش میباشد.
واقعيت اين است که خون شهدای چریکهای فدایی نهال انقلاب ایران را هر چه بارورتر میسازد. انقلابی که سرانجام سلطه امپریالیسم و سگهای زنجيریاش را از ایران برانداخته و با استقرار جمهوری دمکراتیک خلق، راه را برای گذار به سوسیالیسم هموار میسازد.
جاودان باد خاطره چریک فدایی خلق رفیق شهید جمشید هدایتی!
از همین دسته
صهیونیسم و تشدید تنشها در منطقه!
فاجعه مرگ کارگران معدن در طبس!
مقایسه سازمان مجاهدین دهه 50 و حماس!