اشرف دهقانی
روز زن، جلوه ای از مبارزه زنان برای رهائی!
به زنان کارگر و زحمتکش و به همه زنانی که تحت سیطره رژِیم های حافظ منافع سرمایه داران در سراسر جهان با انواع محرومیت ها و ظلم ها و ستم ها دست بگریبانند، روز زن گرامی و مبارک باد!
همانطور که می دانیم روز جهانی زن در سال ۱۹۱۰ درکنفرانسی که زنان سوسیالیست از کشورهای مختلف جهان در کپنهاک دانمارک برگزار کرده بودند ، با پیشنهاد یکی از زنان کمونیست آلمانی به نام کلارا زتکین پایه گذاری شد. کلارا زتکین که شایسته است از او به عنوان ستاره درخشان جنبش کمونیستی یاد کنیم، زنی مبارز و مدافع سرسخت آزادی و حقوق برابر زنان بود.
روز زن، ریشه در مبارزات زنان کارگر علیه سرمایه داران دارد؛ و منشاء آن مبارزه شجاعانه زنان کارگر در کارخانجات نساجی نیویورک است که در اعتراض به شرایط زندگی و کار برده وار خود، در سال 1857 تظاهرات بزرگی را علیه سرمایه داران سازمان دادند. این تظاهرات اگر چه با یورش نیروهای مسلح حافظ نظام سرمایه داری سرکوب شد ولی تأثیر بسزائی در جامعه بجا گذاشت، تا جائی که در سال های بعد نیز در مبارزات کارگران زن در جهت بهبود شرایط کار و زندگی خود و برای کسب حقوق انسانی شان، یاد کارگران زن نساجی نیویورک گرامی داشته شد. بالاخره از دل همین مبارزات کارگران زن و با فعالیت زنان کمونیستی که آزادی همه زنان را به درستی در گرو آزادی طبقه کارگر می دانستند، روز جهانی زن به یاد زنان کارگر نساجی نیویورک، شکل گرفت و یک روز در سال به عنوان روز زن تعیین و به تدریج در سطح جهان تثبیت شد. این تاریخچه خلاصه شده و کوتاه از روز جهانی زن درارتباط با شرایط کنونی و دوره ای که ما در آن زندگی می کنیم درس های مهم آموختنی دارد.
از یک طرف می توان دید شرایط استثمار و کار برده وار و وضعیت وخیم زندگی کارگران و به طور اخص زنان کارگر در قرون گذشته در اروپا با جوامعی نظیر ایران در قرن بیست و یکم قابل مقایسه است و از طرف دیگر می دانیم که سرمایه داران اروپا و آمریکا با غارت منابع و ثروت های کشورهای تحت سطه و استثمار شدید نیروی کار در آن کشورها از موقعیتی برخوردار شدند که در شرایط خاصی درمقابل مبارزات کارگران زن و مرد در وحشت از رشد آن مبارزات تا انقلاب سوسیالیستی، اندکی از حقوق کارگران را در جهت حفظ نظام سرمایه داری خود به رسمیت شناختند که رسمیت یافتن بعضی از حقوق زنان در این جوامع از آن جمله است. اما امروز که سیستم سرمایه داری با یکی از بدترین بحران های گریبانگیر خود روبرو است، وضع به گونه ای دیگر است.
یکی از ویژگی های جهان کنونی که در آن سیستم سرمایه داری به سیستم غالب در همه کشورها تبدیل شده است، سازمانیابی یورش گسترده به زنان از طرف قدرتمداران، جهت به بند کشیدن آنان و تحمیل انواع محرومیت ها و محدودیت ها و پایمال کردن حقو ق انسانیشان است. چنین یورشی را مردم ایران با روی کار آمدن جمهوری اسلامی ، سال های طولانی است که تجربه می کنند. این رژیم حافظ منافع سرمایه داران خارجی (امپریالیست ها) در ایران و مدافع منافع سرمایه داران وابسته داخلی، اولین حمله خود به مردم ایران را با حمله به زنان و کوشش در زیر پا گذاشتن ابتدائی ترین حقوق انسانی آن ها آغاز کرد که همچنان تا به امروز ادامه دارد. اعمال ارتجاعی جمهوری اسلامی در حق زنان ایران با توجیه اسلام خواهی، بعدها با شدت بیشتری از طرف دیگر حکومت ها و نیروهای مرتجع تکرار شده و آن ها نیز با شدت بیشتری به جان زنان در کشورهای خود افتادند؛ تا آن جا که امروز همگان در اقصی نقاط جهان شاهد وحشیانه ترین و ارتجاعی ترین برخوردها نسبت به زنان هستند که اغلب با مذهب و تعصبات مذهبی توجیه می شوند. اما، بهانه و توجیه برای اعمال فشار به زنان و سرکوب آنان در وسعت و شدت کنونی هر چه باشد تغییری در این واقعیت نمی دهد که رژیم هائی که چنین یورشی را به زنان سازمان داده اند، همگی رژیم های مدافع منافع سرمایه داران هستند؛ و این خود آشکارا بیانگر آن است که یورش به زنان و سرکوب آن ها نه به خاطر خدا و دنیای موهوم بعد از مرگ، بلکه درست به خاطر حفاظت از منافع سرمایه داران و بهشتی که آن ها برای خود در روی همین زمین ساخته اند، انجام می شود.
امروز، زنان در اقصی نقاط جهان، آماج ستمگری و سرکوب های ددمنشانه مرتجعین قرار گرفته اند که با توپ و تانک و مسلسل و توسل به انواع خشونت ها و جنایات، می کوشند فرودستی و انواع محدودیت ها را به زنان قبولانده و مانع از شرکت آن ها در فعالیت های اجتماعی شوند. درمقابل شاهدیم که زنان ستمدیده بیش از هر زمان دیگر و در وسعتی کاملاً چشمگیر وارد میدان مبارزه شده و به هر وسیله ممکن برای آزادی خود می جنگند. همانطور که در سال 1388 حضور چشمگیر زنان ایرانی درصحنه مبارزه و قهرمانی های آن ها در صف مقدم مبارزه علیه رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی، جهانیان را به حیرت واداشت. در دو سال اخیر هم ما شاهد مبارزات گسترده و خشمگینانه زنان در کشورهای عربی منطقه هستیم که با مقاومت و مبارزات شجاعانه شان گاه حتی دشمنان خود را مجبور می کنند که برای مصون نگاه داشتن خود از آماج هر چه بیشتر خشم توده های جان به لب رسیده ، سالوسانه به فریب و ریا توسل جسته و از اعمال وحشیانه مزدوران مسلح خود در حق زنان، به اصطلاح عذر خواهی و يا آن را محکوم کنند. این نمونه به مبارزات قهرمانانه مردم مصر علیه حکام نظامی تحت حمایت امپریالیسم آمریکا در این کشور و عذر خواهی آن حکام مرتجع نسبت به یکی از شرارت آمیزترین و وحشیانه ترین برخورد نیروهای مسلحشان در حق زنان در جریان این مبارزات و محکوم ساختن آن از طرف کلینتون (وزیر امور خارجه آمریکا) مربوط می شود. اجازه دهید روی این مورد تأمل کنیم:
در دی ماه سال جاری (17 دسامبر 2011)، در جریان تظاهراتی که مردم مبارز مصر علیه نظامیان حاکم بر آن کشور در میدان تحریر قاهره بر پا کردند و نیروهای مزدور ارتش مصر با قساوت و وحشیگری غیرقابل توصیف به سرکوب آن ها پرداختند، فیلمی از یک مورد از آن وحشیگری ها در حق زنان مصر با عنوان “دختری با سینه بند آبی” در اینترنت پخش شد. در این فیلم شرارت و درندگی ای که آن مزدوران در حق زنان و به خصوص در حق دختر جوانی که فیلم بیشتر روی او متمرکز شده، از خود نشان می دهند، به قدری تکان دهنده است که انسان در شگفت می ماند که این اوباشان به مثابه پاسداران نظام سرمایه و حافظ منافع آمریکا و امپریالیست های دیگر در مصر، چگونه و طی چه پروسه ای آن حد از درنده خوئی و وحشیگری را تعلیم دیده و آموخته اند! از شرح و تفسیر بیشتر در مورد این فیلم که همچون صحنه تکان دهنده جان باختن “ندا” در ایران، امروز به یک سمبل مبارزه تبدیل شده است، به سمبلی برای مبارزه زنان تحت ستم مصر جهت پایان دادن به حکومت نظامیان این کشور که تحت حمایت آمریکا انقلاب توده های جان به لب رسیده این کشور را در نیمه راه ربوده و در دست خود قبضه کردند، می گذرم. این فیلم را که تا کنون بیش از هشتصد هزار نفر در دنیا دیده اند می توان در لینک زیر مشاهده کرد:
موضوع نوید بخش این است که درست روز بعد از انتشار فیلم مزبور که خشم سوزانی را به خصوص درمیان زنان مبارز مصر شعله ور کرد، به گزارش خبرگزاری ها ده ها هزار زن با در دست گرفتن تصاویر آن دختر جوان با سینه بند آبی، دست به تظاهرات زدند.
چرا در جهان امروز، ما با چنین قساوت هائی در حق زنان مواجهیم؟ چرا حکومت ها و نیروهای مرتجع در ایران و در نقاط مختلف جهان، زن ستیزی را به یکی از ارکان فعالیت های خود تبدیل کرده اند؟ چرا حتی در کشورهای غربی نرخ بیکاری و کار نیمه وقت در میان زنان بسیار بالاست؟ پاسخ جمعبندی و خلاصه شده به سئوالات فوق این است که در شرایط دامنگیر شدن شدید نظام سرمایه داری در بحران، نظامی که دیگر قرنی است که گندیده و پوسیده گشته، کارخانه ها و مراکز تولید یکی پس از دیگری بسته شده و در نتیجه نیاز به نیروی کار و نیاز به فعالیت های اجتماعی به طور چشمگیری کاهش یافته است. این وضع در شرایطی است که گسترش نظام سرمایه داری در سراسر جهان، از یک طرف، روابط اقتصادی- اجتماعی عقب مانده را هر چه بیشتر از بین برده و زنان را به بازار کار کشیده است و از طرف دیگر این نظام گرفتار در چنبره بحران، امروز قادر به برآورده کردن خواست های این زنان نیست. در نتیجه، تضاد بزرگی با نتایج وخامت باری بوجود آمده است. دراین رابطه حکومت های حافظ نظام سرمایه داری در کشورهائی نظیر ایران، دو سیاست برجسته ارتجاعی را در پیش گرفته اند. اول آن که با تکیه بر همه سنت های عقب مانده و فرهنگ ارتجاعی مردسالاری، می کوشند زنان به عنوان نیمی از جمعیت را از کار بیکار و در کشورهائی نظیر ایران با ارتکاب به هر جنایتی، اساساً مانع از فعالیت های اجتماعی آنان گردند. در ضمن این حکومت های مدافع منافع سرمایه داران، حاضرند این برخورد عقب مانده و جنایت بار خود را با هر دست آویزی توجیه کنند تا دلیل اصلی که همانا گندیدگی نظام سرمایه داری است پرده پوشی شده و دانسته نشود. سیاست دیگر آن ها سرکوب هر چه شدیدتر مبارزات زنان است. اگر این واقعیتی است که زنان در چنین جوامعی امروز بیشتر از مردان مورد ظلم و ستم قرار دارند، اگر این واقعیتی است که سرمایه داران به زنان کارگر در برابر کار مساوی مزدی به مراتب کمتر از مردان پرداخت می کنند، اگر کارگران زن صرفاً به خاطر زن بودنشان متحمل تحقیر و انواع ستم ها و محرومیت ها هستند، اگر زنان از اقشار و طبقات مختلف خلق، تحت حکومت های ارتجاعی حاکم با محدودیت ها، محرومیت ها و ستم های فراوان در حق خود مواجهند، واضح است که همه اين زنان در مبارزه برای بهبود شرایط زندگی خود دلایلی بیشتر از مردها داشته و با خشمی هر چه فزونتر در مقابل رژیم های مدافع وضع موجود می ایستند. چنین است که امروز ما از یک طرف با حضور گسترده و خشماگین زنان در صحنه های پرشور مبارزه مواجهیم و از طرف دیگر شاهد قساوت، رذالت و وحشیگری های رژیم های مدافع نظام سرمایه داری در برخورد به زنان مبارز و سلحشور هستیم.
با تکیه بر این اصل که نشان بزرگ یک جامعه آزاد، آزاد بودن زنان در آن جامعه است، امروز حضور انقلابی و وسیع زنان در صحنه های مختلف مبارزه نوید بخش پیروزی حتمی بر دشمنان، محو نظام های سرمایه داری و رسیدن به آزادی است. رزم زنان انقلابی و آزادیخواه در روز جهانی زن، در این روز بزرگ و گرامی، هرچه پر توان تر و ظفر نمون تر باد!
18 اسفند 1390 – 8 مارس 2012
از همین دسته
جلوهای دیگر از مواضع پرو-امپریالیستی “حزب کمونیست کارگری”
دربارهی انقلاب ما! (لنین)
حماس و بنیادگرائی اسلامی ابزاری در دست امپریالیسم (*)