درباره زندگی رفیق شهید انوشه فضیلت کلام

به نقل از ماهنامه کارگری، ارگان کارگری چریک‌های فدایی خلق ایران
شماره ۱۰۴، پانزدهم شهریورماه ۱۴۰۱

چریک فدایی خلق رفیق انوشه فضیلت کلام در سال ۱۳۳۳ در یک خانواده سیاسی چشم به جهان گشود. جدا از گرایشات سیاسی پدرش (زنده یاد عباس فضیلت کلام) که فضای خانه را سیاسی می‌کرد؛ برادرش مهدی و خواهرش شیرین نیز کمونیست‌هایی با باورهای رادیکال سیاسی بودند و همین امر انوشه جوان را به مطالعه‌ی مارکسیسم برای تغییر جهان و مخالفت با نظم ظالمانه حاکم ترغیب می‌کرد. خواهرش از همان سال ۴۹ که رستاخیز سیاهکل شکل گرفت در ارتباط با رزمندگان سیاهکل قرار گرفت و برادرش نیز در اواخر سال ۵۰ به این سازمان پیوست.

رفیق انوشه در چنین فضای سیاسی‌ای رشد کرد و از همان آغاز اعلام موجودیت جنبش مسلحانه به این جنبش گرایش پیدا نمود. رفیق انوشه با اشتیاق عمیقی که برای فعالیت انقلابی از خود نشان می‌داد، دائما به اتفاق دوستانی که برادرش رفیق مهدی فضیلت کلام به وی معرفی کرده بود برای پرورش خود و آمادگی بدنی به کوه می‌رفت. همین اشتیاق باعث شد تا در سال ۵۰، هنگامی‌که کلاس دهم دبیرستان را می‌گذراند جهت ارتباط با چریک‌های فدایی خلق تحصیل را رها کرده و از طریق روابطی که داشت تلاش کرد با چریک‌های فدایی ارتباط برقرار کند.

رفیق انوشه در همین ایام در حالی که نتوانسته بود با چریک‌ها تماس پیدا کند بدون مطلع نمودن خانواده خویش ابتدا در یک شرکت ساختمانی به کار نقشه‌کشی پرداخت و سپس در یک کارخانه مشغول کار شد تا هم بیشتر با درد و رنج کارگران آشنایی پیدا کند و هم اطلاعات سازمان را از محیط کار و زندگی زحمت‌کشان فزونی بخشیده و ضمن درآمیزی با کارگران در جهت تشریح اهداف سازمان برای آنها تلاش کند. رفیق انوشه، آن طور که خود همواره می‌گفت این دوره از زندگی‌اش حاوی تجارب زیادی برای وی بوده است. 

در ادامه این تلاش‌ها جهت خودسازی و کوشش‌های بی‌دریغش برای ارتباط با چریک‌های فدایی خلق سرانجام به خواست خود رسید و در سال ۱۳۵۱ از سوی سازمان به یکی از خانه‌های تیمی فرستاده شد تا مبارزه انقلابی‌اش را به طور مخفیانه آغاز نماید.

رفیق انوشه در ابتدای فعالیت مبارزاتی‌اش در یکی از تیم‌های تدارکاتی تحت مسئولیت رفیق شهید فرخ سپهری سازمان یافت و به دنبال شهادت رفقا فرخ سپهری و مهدی فضیلت کلام در ۹ مرداد سال ۵۱ در سلیمانیه تهران، مسئول تیمش را از دست داد. با این حال  ارتباطش دوباره با سازمان وصل شد و او به مبارزه انقلابی خود ادامه داد. در ۶ اردیبهشت سال ۵۳ خواهرش شیرین در جریان یک قرار لو رفته به تور پلیس افتاد. او علی‌رغم اقدام به خوردن سیانور، زنده به دست دشمن افتاد و پس از شکنجه‌های وحشیانه سرانجام در چنگال‌های دژخیمان ساواک به شهادت رسید. به این ترتیب رفیق انوشه که با از دست دادن برادرش مهدی در سال ۵۱ کینه‌اش به دشمن صیقل یافته بود شاهد شهادت دردناک خواهرش به دست دشمنان قسم خورده کارگران و زحمت‌کشان گشت. این امر نه تنها کینه او را به استثمارگران و دشمنان توده‌ها فزونی بخشید بلکه عزم وی را در پیمودن راهی که انتخاب کرده بود نیز راسخ‌تر نمود.

رفیق انوشه با کینه‌ای صدچندان به دشمنان خلق و با عشق عمیق به خلق مصممانه و استوار به مبارزه انقلابی خود ادامه داد و ۴ سال به طور مداوم و پیگیر در حالی‌که شدیدا تحت پیگرد ساواک بود، در صفوف سازمان با دشمنان خلق و سرمایه‌داران زالو صفت به مبارزه پرداخت و در این راه که هر لحظه‌اش با خطر توام بود از هیچ فداکاری‌ و جان‌فشانی دریغ نورزید.

سرانجام رفیق انوشه فضیلت کلام در ششم بهمن‌ماه سال ۵۵ در راه آرمان‌های والای طبقه کارگر که وی در جریان کار و زندگی در میان آنها به طور عینی رنج‌های‌شان را دیده و لمس کرده بود، در جریان یک درگیری مسلحانه با نیروهای سرکوب رژیم ددمنش شاه جان خود را از دست داد و به کاروان شهدای چریک فدایی خلق پیوست. رفیق شهید انوشه فضیلت کلام در جریان زندگی مبارزاتی‌اش با وفاداری به منافع کارگران و زحمت‌کشان همواره با عزمی راسخ به مقابله با دشواری‌ها و سختی‌های راه بر می‌خاست و به همین خاطر هم هرگز از مبارزه علیه امپریالیسم و سگ‌های زنجیری‌اش تا زمان مرگش از پای ننشست.

او نمونه راستین یکی از فرزندان آگاه و مبارز کارگران و خلق‌های تحت ستم ما و یک چریک فدایی خلق شجاع و فداکار بود که مرگ پر افتخارش نیز در خدمت اعتبار هر چه بیشتر چریک‌های فدایی خلق در نزد ستم‌دیدگان جامعه قرار گرفت و راه پیروزی نهایی زحمت‌کشان را هموارتر ساخت. 

یاد رفیق انوشه فضیلت کلام گرامی و راهش پر رهرو باد!

متن کامل با فرمت پی دی اف