به نقل از: پیام فدایی، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران شماره ۳۰۱، مهر ۱۴۰۳
“ما زندانیان خسته این خاک نیستیم
زندانیان خسته این خاک دیگرند
زندانیان خسته این خاک، در بند کارخانه و کار ستمگرند
انبوه سرخ رنجبران امروز زندانیان خسته زندان کشورند
ما زندانیان خسته این خاک نیستیم “
شاعر فدایی، سعید سلطانپور
تابستان هر سال یادآور یکی از وحشیانهترین کشتارهای رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲ و کشتارهای سیستماتیک و سازمان یافته علیه زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ کشورمان میباشد.
در سالگرد این جنایت تاریخی، خانوادههای دلیر و داغ دیده قتل عام دهه شصت با وجود همه سرکوبها، تهدیدها و بگیر و بندها، با هر چه در توان دارند، یاد و راه عزیزانشان را گرامی میدارند. بدون شک وظیفه همه انسانهای آزادیخواه و مبارز است که در زنده نگه داشتن یاد و خاطره بهترین فرزندان این مرز و بوم که از دل مبارزات مردم ما برخاستند و بدست دژخیمان حاکم، شکنجه و جان باختند و عاشقانه از آرمانهای آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم دفاع کردند را پاس بدارند و از همه مهمتر با عهد مبارزاتی خود، ادامه دهنده مبارزه و نسل دیگری از سلاله عاشقان باشیم. بدون هیچ تردیدی، کشتارهای جنون آمیز رژیم جنایتکار حاکم، زخمی عمیق و فراموش نشدنی بر پیکر جنبش انقلابی مردم ما بر جای گذاشت، بطوریکه در طول چند ماه نسلی از بهترین، جسورترین و آگاه ترین انسانهای کشورمان را به جرم مبارزه برای آزادی، برابری و دمکراسی، به رذیلانهترین و وحشیانهترین شکل به قتل رساندند.کشتار هزاران هزار، جانهای شیفته که بدون کمترین برخورداری از حقوق انسانی، بدون محاکمه و یا بدون وداع با عزیزان و وابستگانشان به دار کشیده شدند. کفتارهای خونخوار رژیم دار و شکنجه برای پوشاندن جنایت تاریخی خود، بلافاصله پس از کشتارهای ددمنشانه، اجساد قربانیان را در بیابانها و “خاوران”های شهرهای کشور به صورت جمعی دفن کردند. جلادان حاکم، اگر چه با این نسل کشی از قبل تدارک دیده شده، هر چند برای مدتی، موفق به نجات و حفظ نظام گندیده خود گردیدند اما هیچگاه نمیتوانند این جنایت تاریخی را از ذهن مردم ما و بویژه جوانان مبارز و آگاه از بین ببرند.
همانطور که شاهد هستیم، امروز پس از گذشت بیش از سی سال از این جنایات ددمنشانه، هنوز انسانهای آگاه و مبارزی هستند که اثرات شکنجههای قرون وسطایی و وحشیانه را پس از این همه سال بر تن دارند و در هر جائی که هستند به افشاگری این نسل کشی تاریخی رژیم دار و شکنجه میپردازند. چنانچه در قسمتی از کتاب گفتگوهای زندان شماره ۲، صفحه ۲۵، توسط “جمعی از زندانیان سیاسی زن” در افشای جنایات و نسل کشی رژیم جمهوری اسلامی چنین آمده است: “در سال ۱۳۶۰ زندانیان پسر و دختر دسته جمعی به دادگاه برده میشدند و گیلانی بدون دیدن آنها و خواندن متن کیفر خواست، تنها زیر لیست حکم اعدام را امضاء میکرد. یکی از این موارد حکم اعدام ۹۶ زندانی بود که با امضای گیلانی به اجرا در آمد. گیلانی عامل اعدام هزاران زندانی، حتی حکم اعدام پسران خود را نیز امضاء کرده بود. اعدامها معمولا به هنگام شب در تپههای اوین، پشت بندها به اجرا در میآمد و زندانیان از شمارش تیرهای خلاص به تعداد اعدامیها هر روز پی میبردند. در بسیاری از شبهای شهریور و مهر ۱۳۶۰ زندانیان بند ۲۴۶ زنان، ۱۲۰ تیر خلاص را شمارش کردند”.
و یا در جایی دیگر محمد هشی یکی دیگر از بازماندگان زندانیان سیاسی دهه ۶۰، در قسمتی از سخنرانیهای خود در سال ۲۰۱۷ در آمستردام چنین میگوید. “از سال ۶۰ به دخترها تجاوز کردند چه قبل از اعدام چه بعد ازحکم اعدام، تازه اواسط دهه ۶۰ متوجه شدند که اگر کسی بهش تجاوز شده بگذارند زنده بماند بیشتر باعث رعب و وحشت میشود تا کسی که مرده. در زندان به اسم صیغه به زنها تجاوز کردند، بزرکترین جنایتهای جنسی را در حق زنهای زندانی در جمهوری اسلامی انجام میدادند”.
کشتار و شکنجه دهه شصت زندانیان سیاسی در سیاهچالهای رژیم سرکوبگر حاکم از چنان زذالت و پستی و وحشیگری برخوردار بود که یکی از جلادان رژیم بنام رحمانی کفت: “کاری کردیم که اسرائیلیها باید از ما یاد بگیرند” (گفتگوهای زندان شماره 3، صفحه 19، گزارش کوتاه از وضعیت زندانهای ایران نوشته مرجان، فریده و ستاره).
سران و مزدوران رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی در سالهای ۶۰ و بخصوص در قتل عام سال ۶۷ به دستور اربابانشان در زندانهای کشور چنان گورستانی به راه انداختند که بقول شاعر: “و گورستانی چندان بی مرز شیار کردند
که بازماندگان را
هنوز از چشم خونابه روان است”.
تجمع هر ساله خانوادههای جانباختگان دهه شصت در گلزار خاوران و گلباران مزار عزیزانشان در شهرهای مختلف ایران با وجود سرکوبها و تهدیدهای کرکسان حاکم نشانگر آنست که این عزیزان تحت هیچ شرایطی جنایت و کشتارهای سراسری کرکسان را به حق به فراموشی نخواهند سپرد و تا مجازات انقلابی عاملین آن یعنی سران نظام سرکوبگرو حامیان بین المللیشان در دادگاههای مردمی از پای نخواهند نشست.
رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی، پس از چند سال کشتارهای ادامه دار در زندانها در سال ۶۷ و با تائید خمینی جنایتکار، برای کشتاری دیگر از زندانیان سیاسی، هئیت مرگی از آدمکشان و تبهکارانی را تشکیل داد که دست به کشتار وسیع دیگری از زندانیان سیاسی زدند که هنوز نوجوان بودند و حتی به سن قانونی نرسیده بودند و دوران شکنجههای وحشیانه را سپری کرده بودند، همچنین کسانی را که پس از گذراندن دوران حبساشان آزاد شده و مشغول زندگی عادی خود بودند. مزدوران رژیم به دستور سران رژیم دوباره بدون هیچ دلیل و مدرکی آنان را دستگیر و روانه زندانها کرده و به جوخههای اعدام سپردند و در ادامه این جنونها و وحشی گریها برخی از زندانها مانند زندان رشت را آتش زدند و زندانیان را در آن سوزانند.
واقعیت این است که قتل عام جنون آمیز زندانیان سیاسی دهه ۶۰ بدست رژیم جنایتکار که نقطه اوج کشتار سیستماتیک، کمونیستها، نیروهای مبارز و آزادیخواهی بود که برای تحقق آرمانهای انسانی و بوجود آوردن یک جامعه دمکراتیک و آزاد بپاخاسته بودند، بدون دستور اربابان امپریالیستی که آگاهانه نظارهگر این پروژه جنایتکارانه برای تداوم و عمر ننگین رژیم وابستهاشان بودند و اشک تمساح ریخته و خود را مدافع به اصطلاح حقوق بشر و دمکراسی نشان میدادند، امکان پذیر نبود.
همانطور که شاهد بودیم قدرتهای امپریالیستی در سال ۶۷، در حالی که زنان، جوانان و مردم کشور دسته دسته پس از شکنجههای وحشیانه به قتل رسیدند، و به دنبال پایان پروژه جنگ فرسایشی هشت ساله و کشته شدن بیش از یک میلیون تن از مردم ایران و عراق، به بهانه بازسازی خرابیهای جنگ با سرمایهگذاریهای جدید به غارت و چپاول دسترنج کارگران و ستمدیدگان پرداخته و با تشدید استثمار و سودجویی بیاندازه جیبهای خود را پر کردند.
بنابراین رژیم فاسد جمهوری اسلامی برای تامین این جنایتکاران جهانی، ضرورت کشتار سراسری زندانیان سیاسی را که از پتانسیل بزرگ مبارزاتی برخوردار بودند و تهدیدی جدی برای امنیت و منافع اربابانشان بود را در راس برنامههای خود قرارداده و با به راه انداختن شنیعترین جنایتهای بشری، حمام خونی در سراسر کشور به راه انداختند تا بار دیگر چاکری، زبونی و دیوزگی خود را به اربابان سرمایه ثابت کنند و به خیال خام خود چند صباحی به عمر نکبت خود ادامه دهند.
در سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی دهه ۶۰، با درس گیری از گذشته و تجارب بسیار تلخ و دردناکی که مردم ما چه در رژیم وابسته شاه و چه در رژیم دارو شکنجه وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی از سر گذراندند، دیگر نباید اجازه داد که دردها و رنجهای توصیف ناپذیر تکرار شود.
بنابراین وظیفه ما است که با تمام قوا علیه کشتار و شکنجه این جانیان بپاخیزیم و با ارتباط با خانوادههای زندانیان سیاسی، عاملین و جنایتکاران کشتار دهه ۶۰، و امر دادخواهی مردم کشورمان را تنها و تنها در یک انقلاب تودهای علیه کلیت رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی و تمام وابستگان منفور آن تحقق بخشیم.
وظیفه ما است که آگاهانه با نفوذ سیاستهای ضد انقلابی امپریالیستها و مزدوران حلقه به گوش آنان به مبارزه و افشاء پرداخته و سلطه جنگ طلبانه، استثمارگرانه و جنایتکارانه آنان را از مردم و کشورمان از بین ببریم و آرمان جانهای شیفته را پاسخ گو باشیم.
جاودان باد خاطره تمام شهدای به خون خفته خلق!
نابود باد رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی
پیروز باد انقلاب! زنده باد سوسیالیسم!
اکبر نوروزی
از همین دسته
مسیری که برای سوسیالیسم در روسیه طی شد! (۳)
سوریه جنگی که ماسکها در آن به کنار زده شد!
جلوهای دیگر از مواضع پرو-امپریالیستی “حزب کمونیست کارگری”