فحشاء جزء ذاتی نظام های طبقاتی!

به نقل از: پیام فدایی، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران، شماره ۱۸۲، مرداد ماه ۱۳۹۳

چندی پیش در یکی از سایت ها ، گزارش واقعا تکان دهنده ای را دیدم که پرده از درد عمیقی در اعماق جامعه ما بر می داشت. در این گزارش آمده بود که مادری به یک قصابی  رفته  و بعد از رفتن تمام مشتریان با چهره ای گریان و اندامی متشنج و صدایی لرزان از قصاب خواست که در ازای هم بستری با وی مقداری گوشت به او بدهد.  بر اساس این گزارش این مادر دارای چند کودک بوده و به دلیل بیماری کودکانش پزشک از او خواسته بود که غذای گوشت دار به بچه ها بدهد.  اما چون پولی برای خرید گوشت نداشت ناچار به تن فروشی روی آورده بود. وقتی که انسان این گزارش را در کنار خبر افزایش سرسام آور تعداد زنان تن فروش و پائین آمدن سن فحشاء قرار دهد ، بهتر می تواند تصویر هر چه واقعی تری از آن شرایط نکبت باری که بورژوازی وابسته ایران و رژیم حامیش جمهوری اسلامی برای مردم ما ایجاد کرده اند داشته باشد. 

واقعیت این است که بر عکس تبلیغات رسانه های جمهوری اسلامی که می کوشند تن فروشی زنان را به زیاده خواهی و بلهوسی آنان نسبت دهند ، فحشا در اصل زائیده فقر و فلاکت بوده و اساسا جز ذاتی نظام های طبقاتی می باشد. مناسباتی که در آن جامعه به فقیر و غنی تقسیم می گردد. فحشا در جوامع طبقاتی در هر کشوری با شرایط خاص خود بروز می کند و امری اجتناب ناپذیر است و تا زمانی که  جامعه به طبقات استثمارگر و استثمار شونده تقسیم می شود استثمار زنان تحت عنوان فحشا و غیره وحود داشته و خواهد داشت.

به همین دلیل هم هست که سردمداران جمهوری اسلامی جهت تئوریزه کردن این واقعیت ذاتی نظام سرمایه داری حاکم ، با علم کردن موضوع صیغه در اسلام  به امر فحشاء مشروعیت دینی و اسلامی داده و قانونیت بخشیده اند. در حالی که صیغه کثیف ترین شکل مشروعیت بخشیدن به فحشا می باشد. با آگاهی از این واقعیت هم هست که صیغه یا ازدواج موقت از گذشته تا کنون در میان مردم آگاه ما عملی غیر انسانی و غیر اخلاقی و پدیده بسیار منفوری شناحنه شده است. امری که پس از روی کار آمدن رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی با وسعت یافتن تفکرات ارتجاعی مذهبی وسیعا تبلیغ شده و با دستاویز دلایل شرعی، قانونی اعلام شد و امروز با بی شرمی و گستاخی در روزنامه های خود به تبلیغ و ترویج آن می پردازند. برای نمونه در یکی از رسانه های رسمی شان نوشته شده ، مردانی که به آستان قدس رضوی مسافرت می کنند و از خانواده دور هستند می توانند دختران و یا زنان سیزده ساله تا سی پنچ ساله را به صیغه خود در بیاورند و نرخ های زنان با سنین مختلف در آن جا قید شده است.  یعنی اگر پیر مردی در سفر باشد و دختر نو جوانی را به صیغه خود در بیاورد شرعی و قانونی است ، امری که هر انسانی از بیان آن شرم می کند.

اگر در ایران و در زیر سلطه سردمداران جمهوری اسلامی که در واقع  دلال فحشا می باشند این پدیده زشت در سراسر کشور وسیعا گسترش یافته و آن ها با توسل به  صیغه یا ازدواج موقت ، آن را توجیه و مشروعیت داده اند، در بعضی از کشورهای اروپایی بحث بر سر قانونی کردن آن می باشد. برای نمونه در سوئیس مسئله فحشا و تن فروشی کاملا قانونی شده  و به مثابه یک حرفه با آن برخورد میشود. و یا در کشور آلمان با قانونی شدن این مسئله ، سالیانه چهارده میلیارد یورو به حیب دلالان جنسی و دولت ریخته می شود. در آمدی که حاصل به تباهی کشیده شدن زندگی هزاران زن می باشد.

همان طور که گفته شد فحشاء جز ذاتی نظام های طبقاتی می باشد. برای نمونه در اروپای شرقی مشکلات به مراتب از گذشته بیشتر و بیشتر شده است و در اوکرائن طبق آمار رسمی حداقل پانزده هزار نو جوان با تن فروشی خرج زندگی خود را تامین می کنند. اما در هیج کجا دستگاه های دولتی دلائل اصلی رشد روز افزون این پدیده را توضیح نمی دهند و گاه با این ادعا که زمانی که مشتری نباشد زنان هم به این کار نخواهند پرداخت از مجازات مشتریان سخن گفته می شود مثل تبلیغاتی که در این زمینه در کشورهای سوئد و نروز اشاعه داده می شود. واقعیت این است که این دروغ پردازی ها برای به انحراف کشیدن اذهان مردم است تا ریشه اصلی مسئله لاپوشانی شود. طبیعی است که برای روشن کردن و خاتمه دادن به مسله تن فروشی که امروز در سطح جهانی قابل رویت است و در فیلیپین، تایلند، اندونزی، برزیل، کوبا، افغانستان، ایران ، لهستان، آلمان و …شدیدا رواج دارد ، اول از همه باید ریشه های آن را شناخت و فهمید که چه کسانی از آن سود می برند. و اگر چنین کنیم آن گاه فورا متوجه می شویم که این پدیده زشت حاصل فقر و بیکاری انسان ها و خانه خرابی و تباهی میلیون ها انسانی است که قادر به پیدا کردن کار و سیر کردن شکم خود و فرزندان شان نمی باشند. و با توسل به تن فروشی می کوشند تا برای خود ممر درآمدی دست و پا کنند که البته بخش بزگی از این درآمد را هم واسطه ها به جیب می زنند. 

بنابراین تمام این ها ریشه در اقتصاد نا برابر جامعه دارد که نتیجه سلطه مالکیت خصوصی در این جوامع می باشد. به همین دلیل هم هست که مارکسیست ها همواره گفته و می گویند که برای نابودی چنین معضلی باید به شکل ریشه ای به از بین بردن مالکیت خصوصی و جامعه طبقاتی برخاست. و تنها با از بین بردن سیستم های طبقاتی است که فحشا و ستم جنسی بر زنان هم می تواند از بین برود.  با توجه به عصری که ما در آن زندگی می کنیم و گسترش سلطه مناسبات سرمایه داری در سراسر جهان ، روشن است که نابودی این نظام ظالمانه که مبتنی بر مالکیت خصوصی است وابسته است به انقلابی که کل این نظام طبقاتی را از ریشه برافکند و جامعه ای آزاد و برابر شکل دهد که همه از نعم مادی موجود سود جویند و دیگر هیچ انسانی به خاطر سیر کردن شکم خود و خانواده اش محبور به تن فروشی نشود. 

اکبر نوروزی

مرداد 1393